آمدی گوئی که دنیا با تمام آرزوها آمد و جانم دوباره زنده شد
زندگی آمد تو خندیدی تمام کوچه باغ انتظارم دامنی از خنده شد
آمدی با خود هزاران غنچه را در باغ بی برگ دلم آوردی از روی وفا
گوئی از این آمدن عشق آمد و زیباترین گل از خدایت هدیه بر یک بنده شد
آمدی باران شدم باریدم و در این کویر سینه ام سیرابِ در دریا شدم
چشمه ی چشمان من جاری شد و تا آمدی دشت امید از لاله ها آکنده شد
تا رسیدی در برم خورشیدی آمد بر زمستان دلم تابید و روحم تازه شد
تازگی ها در بهاران آمدند و ماه شب های غریبم تا خدا تابنده شد
آمدی تا زندگی بر من ببخشی و دوباره عاشق و شیدا در این دنیا کنی
از ازل دل با تو از خود رد شد و در تو همیشه همچو دریا تا ابد بخشنده شد
شرمم آمد از فراق و انتظار و بیقراری ها بگویم پیش روی عشق تو
آمدی صدها سبد گل آمدند و از شمیم عطر تو گل ها همه شرمنده شد
آمدی و من دوباره دل به دریا دادم و در این کویر از شوق تو جاری شدم
با تو در این قحطی مهر و وفا عشق آمد و چشمم دوباره روشن از آینده شد
...
مهدی بدری(دلسوز)
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀