محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
جمعه 10 فروردين 1403
همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ.ش 20 رمضان 1445
Friday 29 Mar 2024
به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹
جمعه ۱۰ فروردين
دلا از دام این دنیا رها شو
نوایش را رها کن بی نوا شو
دمی از خاک پستش پر بگیرو
سعادت سایه ای ه
بعد تو هر روز زانو در بغل
خیره میمانم به راهی سوخته
لامصب ، ترک ماری جوانا
مرا هوشیار کرد .
ساقیّ غم های منی چو پاییز
سرما وسوزی ازتنی چوپاییز
رعبی به دل می افکندنگاهت
خانه خرابم می کنی چ
1
شب دراز می کشد
رفته هایت
ایستاده آرام
مثال مرد بی سر غرقه در خون
دوست داشتن تو از این فاصله
مانند سفر به مریخ است
همان قدر پر هیجان
همان قدر ناشناخته
و همان قد
شمش و قمر محوِ تجلّایِ تو
گردِ عطاری به دستت، روی هر زخمی تو مرهم...
گفتهبودیتاابدمالمنیایبیوفا
مثلیکبیگانهدیدمازکنارمردشدی
میان من و
شخصیت خیالی شعرم
رابطه ای
بینا متنی حاکم است
آیا ؟
پوست تن تو نبود
که پیراهن شب را
خانه ی عیش که بافکر خیال ساخته ایم
چشم امید چنان هم بدرش دوخته ایم
هر دریایی موجی داره
موجی سنگین و غمگین
موجی با پاهای برهنه
موجی با زانوان کنده
موجی که بر موج دی
من خواب می بینم که بیدارم
رویای من حال خوشی داره
هرکی که این روزا بدهکاره
قصد شدید خودکشی د
وقتی دل من راه مشهد را بلد نیست
یادته چیکار میکردی که من از چشات نیفتم؟
تو دستت را بکش بر روی مویم
کنارت من فقط از عشق گویم
تو لمسم کن مرا دیوانه تر کن
تویی باده تویی جا
تو دلیل نفس هامی
حرمت آرزوهامی
مثل پروانه ای عاشق
روی گلبرگ نگامی
قطاری انفجار و آتشی خاکستری هست
فداکاری و ریزعلی و دستش مشعلی نه
ساده لوحان بیشتر در عاشقی دل می دهند ..
هرشب صدای کفشهایت در خیابان هاست...
با اینکه خیلی میخوامت
ولی دیگه نمیجنگم
خدایم را دوست دارم
چون هیچ چیزش
شعری از شاعرانه های توام
بیتی از عاشقانه های توام
همچوآن زمینی که باروراست
من پُراز عشقْ دانه های
بیرون که میروی
لباس گرم بپوش
...
هر چه گفتم ، (هل من ناصر...) کسی یارم نشد
هیچکس تیمارگر این قلب بیمارم نشد
هر شیئی
سهمی
از اشعه دارد
--
این صبح قشنگ باد و باران دارد
دیوانگی زیباست
در این شباهنگام
دست مرا بگير!
دور شدم از خاطراتت؛
می ترسم گم شوم
و تو نباشى...
" شعر ناب " با تو کوک میشود ...
باورت می شد اگر احساس من هم مثل توست
با نگاه خیره ات ویران نمی کردی مرا
آرزویم "برگ زردی از در
بانو به خدا دست خودم نیست...!
خالیست حساب سیم ایرانسل من....
تا به ابــد ٬ نامِ تـــو پاینـــــده باد
عشقِ تو درعمقِ دلم زنــده باد
دیگه باورن – بوی یه بارون نداره
به خانه می آیم
ظاهرم را به چوب لباسی آویزان می کنم...
قصدم نبود عاشق زارم شوی و بعد...
قلب دیوانه به هر حال ، خطا خواهد کرد !
رفته ای ، پشت سرت باز دعا خواهد کرد !
مرا از پنـــــد گیـــسوهای ژولیده رهایم کن
مرا از زیب و زینت های پیچیده رهایم کن
مرا از رو
سلام....
مرا گريه نكن ستاره آشناي در دوردست
من فقط ترانه اي را گم كرده ام
كه كودكيهايم را ص
تنها شدن من در این دوره جوانی
امیدم تو و چشمای سیاته
نمیخوام از تو نا امید بشم من
اگه دستای پرمهرت نباشن
چجوری توی رویا راه ب
دلم شکسته ولی هیچکس به فکرم نیست /
چرا نصیب من از این جهان بجز غم نیست /
اگرچه غصه زیاد است در د
مثل یک کشتی شکسته در برت پهلو گرفتم...
تا چشم تورو می بینم
فاصله ها غریبست
تا که نفس می کشم
همراه تو قافلست
یک نفس
مانده به تردید طلوع
چند قدم مانده
به دالان ابد!
--
می دمد
تا بندگی
از مطلع آدینه
برو
انسان جامعه
شهروند بى نياز
آزاد
يكرنگ بى نژاد
لاييك سكولار
میان مسجد و میخانه راهیست،،،
که هم راهست ،و هم گسترده دام است،،،
نفس درد
ستاره می چینم از درد بــــــــــــــا چی آسانی
گلایه میکنم از مرد بـــــــــــــــــــا چی
مگه من با بقیه فرق دارم،
که تو واسه یکی دیگه میمیری
از مرگ در کنار تو ترسی نیست...
سراب عشق!
گُل سنگی!
طاووس مغرور!
میانگاشت بلبل شیدا که دشت روانش
کویر خواهد شد بیعشق تو؛ امّا
پا به پا هستی و آخر هیچ مال توست
هیچ واژه ی قشنگیست، وقت اعدام وجودت در نگاه های هرزه
نه تو، نگاهت
در حیاط را پیش کرده ام
چفت پشت در خانه را هم ننداختم
شمال ابری چشمت شبیه شعر سپید
ببار و خیس نمایم بدون یک تردید
طبق معمول گذشته سحر شد و اول ساعت اكران خاطرات
امشب قسمت صد و اندي
روزهاي با تو بودن را پخش ميكند
پیش رویم مرده ای می کرد حشرش را شروع
بود زندگی ای بزرگ دوست "مهر"
دوستت دارم بگو، اين کارِ دشواري که نيست
لحظه ها ماندن به پايِ هم گرفتاري که نيست
شرط ها را خوب بست
نگاهت می کنم ،وقتی،خودم رامی نمایم گم
سفر تا می کنم سمت خراسان از دیار قم
نگاهم را با گوشه ضریحت تبرک کرده ا م
تا در مشرق نگاهت طلوع کنم
آقا! کاش من هم کبوتر حرمت بودم
یا که مهمان ویژه سفره کرمت بودم
باهمه غیرِ تو بیگانه شدن را بلدم
تو که عاشق نشدی درد نمیفهمی که....
مجموع ۱۲۲۹۷۵ پست فعال در ۱۵۳۸ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک