پنجشنبه ۹ فروردين
|
|
در رویامُ روت وا کردم که حقیقی کنار من باشی،
غافل از این که غرق پاییزی چون نمی خوای بهار من باشی
|
|
|
|
|
عبوری وجود ندارد من پناهنده توئم..
|
|
|
|
|
چه می شود کرد
که گلهای سرخ ...
نگردند پژمرده ؟
|
|
|
|
|
یک غزل+ یک دوبیتی+ دو حرف دل ادبی
|
|
|
|
|
غزل ۲۳۳، کتاب آوای احساس.
|
|
|
|
|
یک غزل تعلیمی همراه با بیان پارهای از آرایههای ادبی+ یک غزل انرژی مثبت
|
|
|
|
|
پرستوها، به آن سوها پریدند...
|
|
|
|
|
کار من با تو تمام است،خداحافظ و بس
|
|
|
|
|
سمت نگاهت می دوم با پوکه ی اشکم
شاید دوئل باشد!غرامت دارد این شادی!
|
|
|
|
|
مال و مالداریم کل و خرت بو
و سیکه سری وژت و کرت بو
بزران بزران بزران قیری
قدیم دوسکم دیر دوسم ن
|
|
|
|
|
تو جان منی ،روح منی،از همه بیشتر
نزدیک تر از من به من ،حتی رگ گردن
|
|
|
|
|
ای عشق ...
سحری به وقت دستانت !
نمازی به وقت چشمانت !
بین الطلوعین عشق تویی
|
|
|
|
|
یک ثانیه اشک
از صدایی که در واژه ها می رقصد
لال می شود از سکوت!
|
|
|
|
|
باید بازهم بیایم اینجا ،
پنجشنبه های آتی
|
|
|
|
|
خلیل عشق خواهم شد میان آتش نمرود
|
|
|
|
|
چون که نوبت بر من و دلبر رسید
بختِ بد، ساغر شکست، ساقی نشست!
محسن ملکی
۲۵/۱۱/۱۴۰۱
|
|
|
|
|
راستی چشم و چراغ غزلم را دیدی
|
|
|
|
|
ای باد به دیوانِ دلم رنگ زدی
در حوضِ قلم بر دِلِ من چنگ زدی
ساسان سلیمی
|
|
|
|
|
سر آمد کنون قصّهی فاطمی
چه آسان شده روز سخت و غمی
سه صد روز و یک ماه از روز نو
گذشته،
|
|
|
|
|
رفتی وُ
همکلام در و دیوار شدهام!
|
|
|
|
|
روزگارم،،،
به قدمت کلاغهای تاریخ
سیاه است؛
شاید مترسکی هستم
نگهبان کویر لوت...
آه،
به بطلان
|
|
|
|
|
در زیر هزار آوار، به صد رنج گرفتارم
|
|
|
|
|
دلداده شدم به می و میخانه همه مسته تو و منه دیوانه
|
|
|
|
|
کبوتر بی خبر از بام برخاست
|
|
|
|
|
شربتی تلخ خوراندند مرا
من و شیرینی
روزگاریست گم شده ایم..!
|
|
|
|
|
یعنی میشود فراموشی
دل کندن از تو انگار دلکندن از خیش است
|
|
|
|
|
حالا که نا رسیده به بیناییم شدی
باید نباشم آن دم بودن برای تو
|
|
|
|
|
برای از تو نوشتن، واژه هایم بهانه نمی گیرند.
به صداقت صدایت
به ترنم عاشقانهی خنده هایت...
|
|
|
|
|
بی روح مثل یک رز یخیــــــــــــــــ
|
|
|
|
|
فردا یک صدا برای کوچه آواز خواهیم خواند
|
|
|
|
|
بی تـدبـر کی سخن گوید فکور
هر سخن باشد نشانی از شعور
|
|
|
|
|
🍁مترسک و کلاغ🍁
مترسک ژنده پوشی پیر، با چشمان رازآلود ،چون انسان سرگردان🍁
به چوبی خشک ،در یک
|
|
|
|
|
به یک چشمم هر چه دیدم ...
|
|
|
|
|
زیرچادرچهرهراپنهاننکنایماهمن
نیستی آخرچرانامهربانهمراهمن
|
|
|
|
|
کجاست خانه که عمریست بی تو در به درم؟!
|
|
|
|
|
میانسالی به خودی خود بد نیست
|
|
|
|
|
من تو را دیدمُ و یادم افتاد
که آشنایی تو....
|
|
|
|
|
سهم من از آغوش تو ،، یکبار قطعا هست...
|
|
|
|
|
اولین اصوات که آورد هر دوی ما را به هوش
در یکی صوت اذان بود و یکی صوت دو گوش
من شدم مولای ده او بی
|
|
|
|
|
انتظارت به دلم گفت کمی دیر شده
روزگار از غمِ هِجرِ تو زمین گیر شده
|
|
|
|
|
عشق بی پایان من، یار بی گمان و ظن
در بند دل توام، هر دقیقه هر زمن
|
|
|
|
|
به امیدی شدم همی شاگرد استاد
ز دل شعری بگویم یاران کنم شاد
|
|
|
|
|
کشیدم، در خیالم، نقشِ مبهم
از احساسِ روان، در سینه هردم
|
|
|
|
|
ای که دور از من به بازوی رقیبان خفته ای
یک نفر هرشب به تنهایی خمارت می کشد
|
|
|
|
|
باید ببندم گُلوَنی را دور پیشانی
رنگین ببافم خرمن جو گندمی ها را
در آسمان ماه بلند آغوش وا کرده
|
|
|
|
|
دیگر نه ماه، آدم یک لاقبایی را
مثل من به خانه راه می دهد
نه چاهی اهل دل، مرا پناه!
|
|
|
|
|
من بر این گمان و باورم که شعر بی دروغ/قدکشیده و نفس کشیده با فروغ...
|
|
|
|
|
دو گیسو شانه زد از عطر نعنا دلبر ما
به خون رنگین نمو ده نسرت ما
دلبر ما
|
|
|
|
|
در معرکه ی عشق نفس می گیرد
|
|
|
|
|
سلام علی ال یاسین
الهی عظم البلا عجل لولیک الفرج مهدی عج تعالی فرجه شریف
دنیا کلاس درس ماهاست
|
|
|
|
|
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد
|
|
|
|
|
تا وقتی کنارت نفس میکشم
تا وقتی کنارم نفس میکشی
|
|
|
|
|
درمقابلِ اینهمه اهمال ، فقط بود ،
بهانه تراشی
|
|
|
|
|
در مطلع یک صبح قشنگ
زیر رگبار تب خاطرهها
درگشودی و قدم بگذاشتی
بر بلندای شب فاصلهها
دستم بگرفت
|
|
|
|
|
گویی کافر شده ام میانه این جماعت پند و اندرز
|
|
|
|
|
به شیرینی گفتار تو سوگند
رخت را باغ خوش منظر ندارد
گل عاشق تو شیرینی تو نازی
صفایت را بهار تر ن
|
|
|
|
|
آنقدر نام تو در تمام شهر بارید
|
|
|
|
|
چشمان تو راست گفت که من عمل کردم
|
|
|
|
|
بیا وز راه عشقش باز گردیم *ک این فرموده خونین دلان است...
|
|
|
|
|
یه حرفی یه عمری ته این گلو،
نشسته و می ترسه فریاد شه...
سری که همیشه به پایین بود،
همون بهتر اصلا
|
|
|
|
|
شکر می گویم خرم هیکل درشت با برنحی من نمی گردم خوروشت
|
|
|
|
|
ستــــــــون آسمــــــــــان هـشـتــمــیـنــی
رضا جان حجت عرش و زمینی
تو در ایران و ما بی تو غریب
|
|
|
مجموع ۱۲۲۹۸۰ پست فعال در ۱۵۳۸ صفحه |