محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403
شكست حملة نظامي آمريكا به ايران در طبس، 1359 هـ.ش 16 شوال 1445
Wednesday 24 Apr 2024
به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹
چهارشنبه ۵ ارديبهشت
شببودوخلوتیخوبحرفاز ملالمیزد
صیاد من چگونهبرعمقخالمیزد
حیفت نیست ، هیبتت لرزانکی گردانی
اصلا نمیدانستنم پرتقالم راپوست بگیرم قسمت دوم سریال جدید جم را ببینم یا زودتر زنگ بزنم برای همیشه خ
نام تو رهگذر بود ابتدا
اما
به پنجره نگاه منتظرم که آمدی
چه زود رد شد از مقابل چشمانم
آن همه معصومانه چشمانت
غَمم پنهانی و سرد و دلم آکنده از درد است
...
قصه ی ماندن و فرسودن و نابود شدن
می زند در را دوباره
خسته و غمگین
کیست این مرد سه ساله؟؟؟؟؟
من از نظم
تنها یک خونریزی می شناسم
من و تو
نیمه ی گم شده هم بودیم....
عقربه های ساعت
هر چه می خواهند بگویند ،
بگویند ،
من ساعتم را
با صدای تو کوک می کنم ،
خانه ی دوست
.....
.....
خانه ی دوست کجاست؟؟
پلکِ این واژه کجا می رود آرام به خواب؟؟
به دوستان قول غزل شیرین داده بودم ...
دوش از یک تب جانکاه ٬به دل تاب نبود
اندر فراق تو من،از عاشقی سرودم
ای کاش مانده بودی،ای کاش رفته بودم
از لحظه ای که رفتی،ماندم خموش
فریاد سکوت, [31.12.15 12:55]
به نام او که اوست
من فدای تو شوم جان جهان ملک و ملک
سامرایی که تویی صاحب هر انس وملک
تو ز بالا به همه کو ن مکان ر
از دست رفته ای لحظه خوشبخت !
زندانییم فصل بهار خجسته را
از من مگیر این همه درهای بسته را
ازغم خمید پشت کمان جوان من
زنجی
جز حسین ابن علی زیبا نگاری نیست نیست
جز حسین ابن علی دلدارویاری نیست نیست
هرنفس دیدم در ای
علی شاه ولایت، علی عزت وغیرت
بگو نام علی را شنو صوت عدالت
آندم که مجنون از عطش با دست گریبان پاره کرد
وقتی خدا چشم تو را درمان این بیچاره کرد
فصل آزادی
گویا حادثه ها پی در پی رخ به رخ جان مرا می گیرد/ سخن عشق نگاه دگری می گیرد/ و ز سر دریای
رسیدم به اخر خط ...
من ماندم و دلی به دست که مس سوخت باز در تب تو
ذره ذره
آیه آیه
به قلب من نازل شدی
شعری که دوست داشت به پایت غزل شود
حالا به زیر دست همین قطعه جا شده
پیچیده دور ساقه ى تن ،واژه
یک پنجره که هوای آن آزاد است
هر صبح می سوزم از این بیداری
اینجادر حسرت
نگاهتوایستادهام
این همه گفتیم از نفس پلید
باز هم ما را به سوی خود کشید
هر چه بر نیرنگ او آگه شوی
از در دیگر در
نمی دانم چرا دفتر های حساب ، چرکینند
فردایت که بیاید
سر ساعت قیامتت
دیروزها را فراموش نخواهم کرد
برای هر لحظه اش
برای هر قطره اشکی که
دیدگان ، با سوزِ دل ،
تنها جاری می شود
فریاد سکوت, [01.01.16 11:15]
فریاد سکوت, [01.01.16 11:08]
به نام او که اوست
زندگی خیره شدن
چشم
گرچه مردن بی دلیل و بی سبب مرسوم نیست
من که میمیرم برایت خوب من معلوم نیست؟
تلخی ِ شــــــــــــوم....
دیشب با خیالت تنها*گریستم تمام اشکهای مانده از دوران کودکیم را
به پایت منتظر هستم ولی شاید نمی دانی...
وسعت ذهن خودت را بیشتر کن جای تنگ
تا بفهمی تنگی تنگ تو دریای من است
رها کن این گله ها را که بشکفد زنبق
که مانده عشق جنینی در ایستگاهِ عَلَق
قلب دنیا گشته روشن ، چشن میلاد نبی
من ، آن ماهی قرمز کوچکم
میان قلب شیشه ای تو
در کابوس هایم
شبی خورشید
عاشق ماه شد
به خانه باز نگشت غروب !
چادر شب را
به آتش کشید !
و
نان خشکی شانه ای پر درد دارم میخری؟
دست هایی ناتوان و سرد دارم میخری؟
خلوت عاشق به از بازار عشق...
زمستان است
زبالا دانه دانه برف ها فرود آید
من در قمار عشق تو
بازنده بوده ام
بی حضورت این خزان پایان نمی گیرد
شانه هایت شهر پر آشوب را ...
دیدن پیراهنت یعقوب را
فریاد سکوت, [30.12.15 07:46]
به نام او که اوست
..همین کافیست
چرا آن با صفا رفته زمستان؟
مانند طفلی که گم کرده / تکلیف شب را
'' افکار فکر ، تفکر زفهم و تعمق است
زفهم و تعمق، نیاید افکار وفکر پست ''
/ عیسی نصرالله
به رویای ام عروس دریایی به یاد
کنون دراین زمانِ پُر عداوت
برایِ مسلمیـنحبلالمتین شد
شعبه ای دیگر نداری در تمام کهکشــــــــــــــــــــــان
می کندچرخش جهان، برقبله گاهت ای رفیق
نام زیبای علی زینت این انجمن است
همه دانند علی سرور اهل سخن است
یک نفر ما را صدا کرد:آی دکتر، دیگری
فکر کرد آنجا پزشکی مفت پیدا کرده است
زود گفت: آقای دکتر! آخ زا
گرچه فرهاد نیم ، کوه هم آوردم نیست
با عشقت درد و غم دوا میکردی
کاشانه ی دل پر از صفا می کردی
اینگونه اگر ادامه اش می دادی
شلوار حقیر
و چه عاشقانه شد... واژه هاي پوسيدن...
شهرزاد شبهات بودم اما شب از 1001 گذشت
مجموع ۱۲۳۶۰۷ پست فعال در ۱۵۴۶ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک