پنجشنبه ۶ ارديبهشت
|
|
گِره افتاده به قلبـــم ، سَرِ حسّی گُذَری
من تو را خـواستم اما ، تو زِ ما بیخَبَری
یا ندارد دل
|
|
|
|
|
درسته خوب نیستم اما مامان
تو که غمگین باشی من می میرم
|
|
|
|
|
ماه بهمن بانگ و بوی پیروزی رسید ** نغمه های خوش ز شور آزادی رسید
|
|
|
|
|
ورود بدون لبخند ممنوع !!!
|
|
|
|
|
کاش بداند. انسان که. موجب. حرمان نشود
قلب. عاشق. را نشکند که. دگر بند زندان. نشود
با یک سخن.
|
|
|
|
|
و خدایی که خدایی جهان
بس برازنده ی اوست
|
|
|
|
|
راهی این دلِ تنگِ پُرِ از غصهٔ من
نشود آنکه مگر طاقت ماندن دارد
|
|
|
|
|
شاید نمی دانی
شاعر بدون ذوق می میرد
|
|
|
|
|
هزارمین شعرم را
به شما تقدیم میکنم مادر
|
|
|
|
|
ای سرزمین ناشناخته
تو را کشف خواهم کرد
روزی
شاید
|
|
|
|
|
عطر
عطر دلخواهم
می پیچد
میان کوچه باغ های روستا
پر می کشم
تا باغ خاطره
تکیه میکنم
بر ع
|
|
|
|
|
در تار و پودِ من چنان
بنشسته ای خوش تر ز جان
گر رو بگردانی ز من
تارم زِ پودم می رود
عین_قا
|
|
|
|
|
مادرم آندم که چشم در آغوشت باز نمودم ...
|
|
|
|
|
چشم های تو گل های باغ من است جانا
|
|
|
|
|
واقعی ترین قشنگ تو رویاهام
|
|
|
|
|
باز از دور صدای جرسی می آید
از دل دامن شب بوی کسی می آید
|
|
|
|
|
ای تو زيبا سروده هستی
ای تو بوی خوش سرمستی
اشگت گرانترين گوهر زمانه
لبخندت آخرين تحفه عاشقانه
|
|
|
|
|
از برج حَمَل که من قرینش بودم
تا سوت اَسَد مَثَل ترینش بودم
دستی به قلم مثال نقّاشم من
یارم گل آس
|
|
|
|
|
مستفعل . مستفعل مستفعل. فع لن
از هجر تو یاییزم، و هر لحظه خزانم
نامت شده ، دائم برلب ورد زبانم
|
|
|
|
|
زندگی همچو دروغ و یک سرابی بوده است
بردگی ما به دنیا عین خوابی بوده است
|
|
|
|
|
آن که باید یک جهان را زد به نامش مادر است...
همنشین هر غم و هر شادی ات هم مادر است.
فاطمه "امِّ اب
|
|
|
|
|
از داغِ جدایی ، داغی سوزان تر نیست ....
|
|
|
|
|
خوش به آنهایی که تو را می بینند...
|
|
|
|
|
پیشکش به مادرانِ مِهرنهاد
|
|
|
|
|
تا که بودم از نبودم غم به دل اندک نشست
|
|
|
|
|
جمله و شعر و غزل در وصف آن مغلــوب باشد
هر که تکریمش نداند حکم آن سرکوب باشد
ماه گون شد تارِ مو
|
|
|
|
|
زندگی سلام
***********
چشمه زندگی جوشان است
مشعلش ز عشق فروزان است
هر که را مسیر شیدایی است
قل
|
|
|
|
|
همچون دیه کز شتر حسابش بزنید
بر وزن شتر حقوق هر کس بدهید
|
|
|
|
|
مادر، چشمانم را ، به نورِخود شفا میداد
|
|
|
|
|
ردیف و قافیه های تمام شعر منی
|
|
|
|
|
فکری به حال قمری محزون کنی بس است
|
|
|
|
|
باورهایم ترک خورد
دل دیوار شکست
عبور کرد دروغ...!
|
|
|
|
|
با مذهب عشقش بِشُدَم زاهد مطلوب!
|
|
|
|
|
به که وا گویم ...!؟
که بهای خونم نشود
|
|
|
|
|
من در این خانه دگر بود جهانی دگرم
تو بدان خانه چرا خاک نهانی دگرم
من بدین سوی نهادم که سری دادسر
|
|
|
|
|
یاد تو همیشه در دلم می ماند
بعد از نشد راست کنم قامت خود
|
|
|
|
|
شکوه ها میکند از فاصله ها فاصله
|
|
|
|
|
پینه بسته است
ناکجای روحم
از تکرارزخم های بی التیام
درد می خیزد
از برهوت فهم
فریاد واژه ه
|
|
|
|
|
عهد کردم دگر عاشق نشوم، آه ولی
طرح چشمان تو زيباست، خدا رحم کند...
|
|
|
|
|
بسته بودم بمهر راهش را
بی تفاوت بمن رسید و گذشت
ازکنارم یواشکی رد شد ؟
اشکهای مرا ندید و گذشت
|
|
|
|
|
شاید که قبل از من کسی بهتر سراییده
از بی مرامی های آن لیلای زیبارو
|
|
|
|
|
این شعر حال کسی مغبون است که در جنون خود مجنون است نه راه پیش دارد نه راه پیس ، چه کند که طفلکی مسک
|
|
|
|
|
بیا که نیمه شبی عاشقانه هو بزنیم
دم از محبت و عشق و صفای او بزنیم
|
|
|
|
|
نقاشِ زمان ، نقشِ تو دلدار کشیدست ،
|
|
|
|
|
در آستان هجرتت، زین گفته تا به کی؟
|
|
|
|
|
این همه دلتنگ بودن در دلم جا میشود؟
|
|
|
|
|
پژواکِ رد پای توست؛
آرامشِ
--سنگ فرش خیالم!--
سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
|
|
|
|
|
برای نوشتن عاشقانه ای
واژه های ریز و درشت را الک می کنم
شعر بوی دلتنگی می دهد
آنقدر غمگین
که ا
|
|
|
|
|
(مادر) محبت از وجودِ تو عیان گشت - ثناگویت خدای مهربان گشت
|
|
|
|
|
رفتی و بی تو دلم بارِدگر شاد نشد
قصرِ رویاییِ ویران شده آباد نشد
|
|
|
|
|
سبقت در ریش و دینداری ،همه در پرده دزد
این فقط اییم که از اشل وطن قال مانده ایم
|
|
|
|
|
کمی آنسوتر کودکی خردسال ، با کیسهای بر دوشش
در میان انبوهی از زبالهها ، دنبال تکه نانی میگردد
|
|
|
|
|
گاه بایک خط سخنِ نادرست جهنم رابرایِ خود خریده ایی پس زیباسخن بگو تا زیبایی ها را به وجودت گره زنی..
|
|
|
|
|
حاجت روا
پس می دهم تقاص دلم را به پای تو
جان می کَنم به جان تو در ماجرای تو
دلبسته ام به جرعه
|
|
|
|
|
غمِ ایّام چوخالدی ، کیمه داد اِتمه لییز
مُحنتین یایلیغینا ، سانکی اوتورموش فَلَییم
کونلومون نَغمه
|
|
|
|
|
حالا منم با کوله باری از نبودن ها
|
|
|
|
|
مهر مادر
***
مهری است کزو بر دل و جان می ماند
از روز ازل ز وی نشان می ماند
در سوختن شمع وجود م
|
|
|
|
|
خداوند تاج عزت بر سر آد م نها ده است
|
|
|
|
|
قلبم را دریاب
با نفست باشمیم گل های بهاری .گیسوانت
|
|
|
|
|
رفع تحریم اگر گشت مهیا ، چه شود؟
|
|
|
|
|
گلزارمستی 569
می شوم گلزار مستی در حریم دیدنت
چشم ها را می گشایم موقع گل چیدنت
نغمه ی زیبای تو
|
|
|
مجموع ۱۲۳۶۲۲ پست فعال در ۱۵۴۶ صفحه |