چهارشنبه ۵ ارديبهشت
|
|
در شام دلم گرمی پنهان بهار است
تصمیم دلم حمله به اهداف شرار است
خوابیده به چشمان ترم سلسله عشق
ای
|
|
|
|
|
در ره به سفر کرد مرا مستی خطاب
به کجا می روی ای خانه خراب
|
|
|
|
|
آنقدر شیرین نگو
دوستت دارم
|
|
|
|
|
انسانیت اگر ز تو سر زد بگو سلام
|
|
|
|
|
به کجا خواهد شد
قصه زهد من و فال محال
|
|
|
|
|
آذر پاییز من
در آذر آغوش تو
لمس برف نم نم و آن بوسه ی خاموش تو
واژه ی تبدار عشق
در گرمی تن پوش ت
|
|
|
|
|
پیغام دادی ، ای سیاوش یک کم آدم شو..
در بزم عشق و عاشقی سردار بی غم شو...
|
|
|
|
|
گاهی دور میشوی از آدم ها
میروی در لاک خودت
سکوت میکنی
|
|
|
|
|
زندگی دواری است. شب وروزش هم یک دوری است
|
|
|
|
|
عاشقانه ها...
عشق با تو امد و واژه گشایی میکند
این قلم با ناز تو حس رهایی میکند
راضی ام
|
|
|
|
|
با هزاران گله ودرد سلام
با تو دارم چندین کلام
ای ایران نماد اتحاد بودی
تو نه لایق این انتقاد
|
|
|
|
|
دیشب به خوابم آمدی
آغوش تو یک خواب بود
آنجا تو با من رو به رو
لمس نگاهت ناب بود
|
|
|
|
|
لبترابرلبمبگذار تاآتش بگیرممن
ولیبگذارخاکسترشوم درپیشچشمانت
|
|
|
|
|
زن خوش غیرت شعرم بر خیز و بگو:
کآن شب بوسه ی شبنم ِ چشم ِ تو از صورت ماه،
هوس آلود نبود...
|
|
|
|
|
در این فوت خورشید و افسون دهر
خدایا بنوشانم از جام زهر
|
|
|
|
|
کودکی باز هم قشنگ است بی بهانه
بازی زیبای هفت سنگ عاشقانه
سرسره زیبا که بود با تاب بازی
خوش
|
|
|
|
|
بی تو همه غم باشد و با تو همه لبخند...
|
|
|
|
|
دلم عبادت اومده
شکوه بی نظیرتو
بیا بنوشمت عسل
شراب بی نظیرتو
|
|
|
|
|
برای انانکه که خود فاحشه هایی روانی هستند.ولیکن ......
|
|
|
|
|
حدیث قند مکرر که گفته شیخ اجل
سبب شود نسرایم سرود تکراری...
|
|
|
|
|
دیوانه هستم هیچ آزاری ندارم
|
|
|
|
|
آسمان را چه نیازی به گریستن
وقتی پیاله ها برای ما پر نمی شود
|
|
|
|
|
سر ریز می شود روی اتاق...
|
|
|
|
|
یک عمردراین شهرفلاکت زده بودم.
درحسرت یک یاروفادار......ندیدم
روح پدرم شادکه می گفت همیشه
ا
|
|
|
|
|
تو رادر کوچه های بمب ودودو آه گم کردم
تو را در خلوتی در یک شب کوتاه گم کردم
تو را در سنگری بین علف
|
|
|
|
|
صبح بانامخدا وبوسهشیرینتو
وایامروزمببین دیگرچهعالیمیشود
|
|
|
|
|
گاهی باید برای سرودن ِ از من
فقط از ته دل
" هوار " کشید..
|
|
|
|
|
من و عشق تو با هم کار داریم
نشان عاشقی از پار داریم
|
|
|
|
|
و بزرگان خاکی دل به عشق می سپردند ...افسوس اینک نیستند بر درد من گواهی
|
|
|
|
|
شعور بیدار
شایــــــــد که وقت آنکه بریزی هر آنچه بود
شایـــــــــد که وقت آنکه غم ها را دهی رکود
|
|
|
|
|
همیشه شیون و زاریست کارم...!
|
|
|
|
|
در تمنای رخش باده خوران باید رفت
با دل خون و ضمیری نگران باید رفت
|
|
|
|
|
در خواست که ما را بده از فضل تو پولی
|
|
|
|
|
... که حق من را دهد ارجی به از شاه
|
|
|
|
|
نه سر به زیر و ساده
نه تشنۀ غرورم
|
|
|
|
|
رحیم:
مادر ای زیبا ترین هستی من
مادر ای جانان و جان آیی من
ماد ای آرامش افکار ما
مادر ای
|
|
|
|
|
تو میتوانی زنجیرهای تعلق
برده داری را
شرحه شرحه کنی
|
|
|
|
|
شده ام طفل یتیمی که دلش غم دارد!
|
|
|
|
|
افسرده ام،چیزی شبیه شیشه ی مشروب...
|
|
|
|
|
آسمان پوشیده شد از دود شب
شد جهان چون تار ها در پود شب
خیره گشت از آسمان ها بر زمین
باز هم چشم
|
|
|
|
|
باز هم تورا دیدم
اينبار چه آوردی
حسرت به دلم آیا
این خون به جوش آمد
|
|
|
|
|
یه علم تودستمه
زدم به جاده
تابدونی عاشقم
میام پیاده
|
|
|
|
|
دعوت توکردهای کهبیایمعروسیات
|
|
|
|
|
چشم به جهان گشودم
در خانه ای تاریک
که از بدوی تاسیس رنگ نور را به خود ندیده بود
چراغ روی طا
|
|
|
|
|
کودکم از تو جدا کرد مرا جور زمان
|
|
|
|
|
خواستم بچالش بکشی در " نودِ دل"
امشب کمی "عادل ِ خونم " زده بالا
|
|
|
|
|
وقتی که جا زدم
کسی نگفت نرو
|
|
|
|
|
امشب به یادش می،زنم
ساقی مدد کن باده را
پیوسته کامم تلخ کن
شادش کن این غم زاده را
|
|
|
|
|
سوگِ دریاها
زشت ترین پرنده ی جهان
برگرد
نگاهِ دختران معصوم
نگاهِ مادران معصوم
آی قافِ سر درگُم
|
|
|
|
|
مشتاقان زیارت کربلا و اربعین
|
|
|
|
|
بغض خودکارهم درون سینه اش آخر شکست
|
|
|
|
|
چطور نیمه پر لیوان را ببینم
|
|
|
|
|
شبی میان خانه ام ظهور میکنی آیدا؟
|
|
|
|
|
شاید اگر تو باز هم
از بر من گذر کنی
به چشم بدتو باز هم
اگر به من نظر کنی
|
|
|
|
|
امروزه دزدی کردن از راه ثبات است
|
|
|
|
|
به هر زنی که رسیدم
درونش
فانوسی از غم، روشن بود
|
|
|
|
|
رگ خواب دل را زبان چه می داند
|
|
|
|
|
ماسک ، شین . میم . ر ، مرا بر صورتت
بگذار تا نفس خمدیده ات
راست گردد
|
|
|
|
|
بسکهگفتمعاشقم حالمدگربدمیشود
|
|
|
|
|
داغ در دل, شعله بر سر, قلب سرخ و روی زرد
در فراغت هرچه آتش داشت من هم داشتم
|
|
|
|
|
خودکشی عاقبت رویاهاست
خودکشی منطق بی منطق ها
...
علی رفیعی
|
|
|
|
|
در نم نم باران صدایت در گوش باد می پیچد
|
|
|
|
|
من بیخیال دنیای بی تو
تو بیخیالم روزو کردی شب
|
|
|
|
|
با آه و زخم و درد ای عشق لعنتی
آهنگ و اشک مرد ای عشق لعنتی
|
|
|
|
|
به راستی آن دخترک چقدر شبیه تو بود
|
|
|
|
|
دلش گرفته و از درد بیشه میمیرد
درخت خانه ام از عمق ریشه میمیرد
|
|
|
مجموع ۱۲۳۶۰۸ پست فعال در ۱۵۴۶ صفحه |