جمعه ۳۱ فروردين
|
|
درخور واژه ی وقفم نه به مقدار سکوتش
اندکی کمتر از آرامش احضار سکوتش
|
|
|
|
|
آه اگر عشق همیشه سپر جان بشود
|
|
|
|
|
من شدم عاشق آدم برفی
که دلش سردتر از سردتر است
نگران کسی ام که دل او
ساخته از صنعتِ سرمایِ یخ است
|
|
|
|
|
رایگان ، موی سیه را به فلک ، بخشیدم
|
|
|
|
|
در خواب پرنده عاشقش شدُ
بیدار که شد
کنارِ او
قلبِ تپنده ای نبود.
آگرین_یوسفی
|
|
|
|
|
این رسم مروت و وفا نیست ای دوست
|
|
|
|
|
شخصی از خویشان واقوام خودش دلگیر شد
|
|
|
|
|
جنگاجنگم
تنها
با همدیگر خویش
|
|
|
|
|
دلربایی میکنی با عشق،حواست کجاست!
خواستم اسپند تو را دود،چو نظرهاست
ز خاشاک،ایراد سخن ز مرا،تو ن
|
|
|
|
|
کمی از آرزوهایم بگویم؟
تو را من روز و شب در جُستجویم!
قنوتم بوی دستان تو دارد
همین باشد به فردا
|
|
|
|
|
از بس که به شاعرانتذکر دادند
|
|
|
|
|
🌹زندگی چیست؟🌹
🌹 امید است آیا؟ 🌹
🌹یا که شاید برعکس؟🌹
|
|
|
|
|
باشد برو از خاک خراسان، به سلامت
محبوبترین ساکن تهران، به سلامت
تو رفتهای و باز هم ابری شده شع
|
|
|
|
|
عمری گذشت، خانهٔ دل با صفا نشد
روشن، نظر به چهرۀ آن مه لقا نشد
هر جا که شد، شدم به امّیدِ وصل او
|
|
|
|
|
به حسادت در طول تاریخ اشاره دارد.
|
|
|
|
|
می خرامد کرکسی چنگال خود...
|
|
|
|
|
در پادری ام باز جنایت کردند
|
|
|
|
|
روزگاری دارم از اندیشه های مسخره
|
|
|
|
|
درشهری که مردانگی کمپلت مُرده بود ،
قمار مُد بود
|
|
|
|
|
من سبز ترین تا ریخم. یقینت. می کنم
با مهر نگاهم کن چون نگینت می کنم
گر نیستم. پیروز میدا
|
|
|
|
|
تو باش ونام مرا باز هم ببر به زبان
|
|
|
|
|
در ساحل زمان،
موج سکوت و سکون،
به سپیدی موهایم میخورد؛
خستگی از دل جبر سیاه زمانه،
میدمد در ر
|
|
|
|
|
دنیا..جهانشناسی
دنیا به نظر ز دل خیالی است
دنیا ز بقاء سویِ کمالی است
او خالقِ هم زما
|
|
|
|
|
تو را می پرستم؛
بسان ِ آینه،
که آب را...
|
|
|
|
|
چراهرلحظهبدترمیشومازداغهجرانت
بیابرگردایدردانهامجانمبهقربانت
|
|
|
|
|
زندگی عاشق رقاصی غم ها شده است
|
|
|
|
|
چشمم به آمدنت خشک شد
غبار بر نفسم نشست و
دلگیر شد
هر صبحی که شراره های نور
|
|
|
|
|
عالم تمام در کف دست سیاست است
گویی جهان در کنفِ این مهارت است
|
|
|
|
|
در ثنا و مدح امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
|
|
|
|
|
باز این سینه ی ویرانه ی من آتش طوفان دارد
|
|
|
|
|
دلم را محض دل بردن ، شکستم زیر پاهایت
|
|
|
|
|
تقویمِ عمرم پُر شد از پاییز، بی تو
من خسته ام از هرکس و هر چیز، بی تو
|
|
|
|
|
تنها تر از تنها
خداوندا ، با تو گویم پس از این
هر چه در این روح و تن است
که تو دانی و همه ، در
|
|
|
|
|
دریچه چشمان تو،دروازه ورود به درخشندگی زندگی است
|
|
|
|
|
شبی با تو به خلوت راز ها گفتم به نجوایی
نشستی روبرویم گفتی از عشقم چه شیدایی
|
|
|
|
|
از فرط غم خموشم و مسکوت مانده ام
چون مُرده ای که در دل تابوت مانده ام
دنیا نبود عرصه ی پرواز های ع
|
|
|
|
|
اجاق کور
🌺 برای مادران بی فرزند یا فرزندان بی مادر🌺
بمناسبت روز مادر
قصد دارد رها شود زین جا
پ
|
|
|
|
|
یک سو، همه ی اقیانوس های جهان، و تمام کشتی های غرق شده در توفان...
|
|
|
|
|
می خندد اگرچه گونه
دل به زاری نشسته
تا به شایدی ترک بردارد
غم باد بر گلو
میان دغدغه های ت
|
|
|
|
|
ولادت امیرالمومنین علی علیه السلام مبارک باد
|
|
|
|
|
تویِ شهرِ عاشقی هر جا قدم بُگذاشتیم
عشق ، حقو سهمِ ما را تا تهِ ته خورده است
|
|
|
|
|
این روزها رنگ قبایت فرق کرده
|
|
|
|
|
شعر کودکانه امام زمان (عج) ...
|
|
|
|
|
چون خمرهی جوشان، ز غم دوری تو در تب و تابم
|
|
|
|
|
آنقدر آسمان وطن خون گریست تا
در قلب خاک ،میله ی پرچم فرو نشست
|
|
|
|
|
زندگی نیامده ،
آمد و سَر شد
|
|
|
|
|
ساز و آواز
@@@. ساز و آواز @@@
لبم با چشمانت باز بردی
چو نی ساز و آواز بردی
گمان کردم در باز
|
|
|
|
|
وقت آن است ز نیکان دل و جان به باران کتابی بنویسیم
|
|
|
|
|
آی عشق!
بر خفته ی بذر هایم
با مهر؛
شوری بپاش...
|
|
|
|
|
در گوشه ای از حیاط،
نگاهش به ماه میکند گیر .
تاریکی،
سرمای وجودش را سردتر میکند؛
دلش را پر درد
|
|
|
|
|
غمی در گریه های من شکسته قفل لبها را
|
|
|
|
|
سرزد از دل شعله ای و،
سوخت همه پیراهنم
|
|
|
|
|
چه زیبا و گوارایی ای مرگ...
|
|
|
|
|
عاشق کُشیها میکند اعجازِ چشمانت
|
|
|
|
|
از برای خویشتن اندیشه کن
فکر کار و کرده و هم پیشه کن
شرم باد از کرده نامردمان
از هوا برکن کر
|
|
|
|
|
روزی که شیخ ما گذر از ونکور نمود
"فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست"
از بین شاهدان که یکی مرگ او ب
|
|
|
|
|
دلم مثل ماهی ندارد قرار ...
|
|
|
|
|
پشت آن ابرهای امید
این ماه خیانتکار بود
|
|
|
|
|
چه نامردانه دریغ شد
تمام تو برای من
و تمام من برای تو....
|
|
|
مجموع ۱۲۳۴۶۱ پست فعال در ۱۵۴۴ صفحه |