شعرناب

نوروز سال 1399

برگ سبز بهاری
اشعار ما حصل امروز
تقدیم یکایک کاربران ارجمند شعر ناب
سالی پر بار با بهاری خوش
به یاد حوّل حالنا الی احسن الحال
قلب ها آرام با یاد خدا
تقدیمی :
رباعی : 1
روی زیبا ، هر زمان زیبا نما
ماه من ای مهر من زیبا بیا
همچو فروردین بهاری دیدنی
منتظر آن لحظه دیداری تو را
رباعی : 2
یادی از نقاش پیری کن ، دلا
بین خلقی او به خسّت برملا
ماهری نقّاش بودش بی نظیر
بی بضاعت را کمک او بی ریا
رباعی : 3
خسته دل گر نگران دور ز اوهام به فن
خواب آلوده زدم ، میکده بابی را ، من
طالب آن جام شدم ، جام جهان بینی را
عرضه کردند به من جلوه هنر شد به سخن
رباعی : 4
گر خیالی را بکردم ، آرزو
با هم اویی همنشینی ای نکو
با گذر ایام ، فهمیدم دلا
گر خیالی ، بی تفاوت های او
رباعی : 5
تشنه لب گشتم طلب می ساقیا
جرعه ای بخشی نه سیرابی ، دلا
بینِ من اویی به مایی جلوه گر
گر چو ماهی ، سیر از آبی نه ما
رباعی : 6
همچو آتش عشق را رؤیت دلا
پاره اخگر ، نار بینی ، شعله ها
سرخ رویی آتشی بینی درست
روی زردی را دهی ، سرخی نما
رباعی : 7
دست ویروسی به حکمت برملا
گر طلب ، هل من مبارز او ، دلا
عبدود را یاد کن ، مؤلا علی
حق را با ضربه از باطل جدا
رباعی : 8
با فدا جانی ، چه زخمی التیام
گر طبیبی حاذقی اندیشه خام
از طبیعت ماجرایی پند گیر
زندگی را ذرّه ویروسی حرام
رباعی : 9
لحظه را با او بمان دور از بهار
یاد فروردین کنی چشم انتظار
نوعروسان روز را ، یاد آوری
حال را یادی به حوّل حال یار
رباعی : 10
رخت عزا پوشیده شد بر نوبهار
خاکیان بینی به هر جا سوگوار
علّتی معلول را ، گر حکمتی
کام شیرین زهر شد بس ناگوار
رباعی : 11
برزخی بینی میان دوزخ بهشت
نامه اعمالی ذخیرت ، زیرِ کِشت
پُر ز انبان با حلالی ، گه حرام
عاقبت خیری ، چه باشد سرنوشت
رباعی : 12
در گذر ، ایام ما ، هر لحظه ای
دَم غنیمت فوت لا یک لمحه ای
با فراخی دل ، به پیرامون نگاه
عمر جامی ، پُر کنی با جرعه ای
ولی اله بایبوردی
29 / 12 / 1398


0