شعرناب

از تو گریزم کیستی (وسوسه)

از پشت سر گویی مرا گاهی نگاهم میکنی
من زیر چشمی دیده ام غرق گناهم میکنی
از روبرو ایی اگر من میکنم سینه سپر
اه از خفا و بی خبر تو بی پناهم میکنی
من لـوح پـاکِ آن دمـم هم لاف عشقش میزنم
گـر در پنــاه حــق نـرَم تـارو سیـاهم میکنـی
کبريَ مگر رشکی مگر اشک لب مشکی مگر
آنی که بر من میرسی پر درد و اهم میکنی
گه میکنی با غم جدا از دل خوشیهایم مرا
چنگم ز دامان خدا کنده به چاهم میکنی
غافل مریدت میشوم گه نا امیدم میکنی
عمری پی من هستی و آنی تباهم میکنی
از تو گریزم کیستی در دلخوشیها نیستی ؟
گو در کدامین لیستی هی سدِّ راهم میکنی
شیری تو روباهی بگو راهی تو گمراهی بگو
پل میزنی چاهی بگو در گیر جاهـم میکنـی
این شور و بی باکی کجا گو عشق و ناپاکی کجا
این شعـر و حتاکی کجا گمـراه راهـم میکنـی ؟
دانی که من تکیده ام من مرغ طوفان دیده ام
دیدی که من رسیده ام مـه در پگاهـم میکنی
حسین فیضی(تکیده)
نیاز به توضیح است این شعر بعد از تحقیقاتی که در مورد خلقت و جریان هبوط حضرت ادم و حوا و سقوط ابلیس داشتم در مورد وسوسه های ابلیس لعین سرودم
در لحضه لحظه یِ تحقیقاتم با حجمه های شیطلانی و نفسانی مواجه بودم
در اخر به این نتیجه رسیدم
خداوند انس و جن را برای عبادت افریده
بقیه مساعل هر چه بوده رو رها کردم
تحقیقم رو نیمه تمام رها کردم
و تصمیم گرفتم این شعر رو به جای تحقیقاتم به قلم تحریر در بیاورم
حال نمیدونم چرا توسط ناظر سایت تایید نمیشه
؟!
بهتر است دلایل عدم تایید یک اثر رو به صاحب اثر اطلاع داده شود
حسین فیضی (تکیده)


0