شعرناب

حکیمانه 2

آبلیمو شیراز
روزی تیمور لنگ پیکی فرستاد تا از شیراز برایش آبلیمو شیراز بیاورندکه تیمور سخت هوس آبلیمو کرده بود
حاکم شیراز گوش پیک تیمور را برید و پیک را بدون گوش راهی کرد
تیمور گفت دستور من باید اجرا شود با لشگری عظیم راهی شیراز شد و در راه‌ شیراز که به اصفهان رسید به کشتار پرداخت
در این حال پیکی آمد و گفت در منطقه افغانستان شورش شده تیمور لشگر را برگرداند تا شورشیان را سرکوب نماید
تیمور بعد از سرکوبی شورش در افغانستان برای اجرا دستور و عملی نمودن آن به شیراز حمله ور شد
گل سرخ پوستان
سرخپوستان۰ براین باورند که خداوند سه عدد مجسمه گلی درست کرد وآنها را در کوره گذاشت تا بپزند اولی را که از کوره برداشت دید که هنوز خام است و خوب پخته نشده است بدین سبب از آنجا بود که سفید پوستان بوجود آمدند مجسمه دوم را که برداشت دید خوب سرخ وکاملا پخته شده که از آنجا سرخ پوستان بوجود آمدند سومین را که برداشت دید مجسمه سومین جزغاله شده وسوخته که سیاه پوستان از مجسمه سوم بوجود آمدند
حق با امام حسین است یا نه
حبیب یغمایی(شاعر)روزی به شهر زواره در اردستان رفت در زواره اکثر سادات زندگی می کنند وسادات آنجا معروفند در زواره عاشق دختری می شود سادات بجای دختر زیبای زنی پیر را به او غالب می کنند واو هنگام برگشت به وطن خود این شهر را می سراید
سادات مکرم زواره الطاف شما مزید بادا
اولاد حسین اگرشمایید. حق باطرف یزید بادا
سادات چون این شعر را شنیدند به قصد کشتن دنبال حبیب رفتند وبه او گفتند که چرا به ما تهمت زدی و این شعر را بر علیه ماسرودی حبیب گفت این شعر برای تعریف و تمجید از شما سرودم نه بر علیه شما یعنی آنجا آمده است، ((حق با طرف یزید بادا)) طرف یزید امام حسین می باشد وبدین ترتیب حبیب از دست سادات زواره گریخت


0