شعرناب

قربانی واجبات

درود
در گیر و دار مشکلات اقتصادی بیشمار مردم و در صعود بی سابقه قیمت مسکن و مایحتاج ضروری در بین اینهمه مشکلات گاهی یک چیزهایی به چشم مبارک میبینیم که اصلا یادمان میرود دیگر به این راحتی نمی توانیم قورمه سبزی بخوریم.یادمان میرود باید برای کادو عروسی جای ربع سکه رب چین چین هدیه ببریم یادمان میرود پرواز مرغ های هورمونی را نظاره گر هستیم از سفره هایمان یک چیزهایی را که میبینیم اصلا کرخت میشویم میگوییم شاید الان در جهنمیم خودمان یکبار مرده ایم خبر نداریم .
یک روزهایی مردم از همسایه گرسنه خود خبر داشتند از دربه دری برادر از سفره خالی هفت پشت ان طرف ترشان دلشان نمیسوخت وظیفه میدانستند کمک کنند وظیفه میدانستند محبت کنند .این روزها انقدر درد داریم وقت برای درمان درد دیگران نداریم اما نمیدانیم اگر درمانگر باشیم درمانگری هم برای خودمان خواهیم جست.
قاطی این بالا و پایین ها که در حال حاضر یکسره در حال پرپر زدنیم یک چیزهایی چشممان را بیشتر گرد میکند.وقتی میبینم دغدغه یک نفر این است که پول زیارتش را از دیگران طلب کند میگویند ارزو دارند میگویند پول سفر به اماکن متبرکه چون مشهد و قم و کربلا و مکه و مدینه و سامرا را ندارند.شاید در دلتان به من ناسزا بگویید اما به نظرتان کودکی که از زور گرسنگی زباله جمع میکند واجب تر نیست زنی که اخرین راهش شده تن فروشی و گدایی واجبتر نیست؟مردی که علیل و بیمار در گوشه خانه پرپر شدن خانواده اش را میبیند واجبتر نیست ؟اصلا چطوری رویتان میشود دنبال پول جمع کردن باشید برای موکب محرم ؟یعنی نمیبینید؟یعنی درد دیگران دردشما نیست؟یعنی امام حسین راضی تر است اگر پولی که میشود چند نفر را از بدبختی و تباهی برای چند صباحی بیرون بیاورد خرج سفر. و موکب و چایی میکنید افتخار هم میکنید که سفره انداخته اید ازین ور خانه تا انور خانه خودمانیم این مهمانی است نه مجلسی برای رضایت امام حسین .وقتی دور سفره فقط اعضای خانواده تان نشسته اند و تازه قابلمه هایشان در نوبت است ولی ان کودکی که بوی کباب را نفس میکشد پشت در دست خالی مانده است.ته دیگ قابلمه را هم که قربانتان گردم اول سفره دور میدهید مبادا شکم گرسنه از پای سفره بلند شوند انهایی که همیشه سیرند و کمترین تنقلات بچه شان شکلاتهای رنگارنگ خارجی است.
ولی عزیزی که ارزوی کربلا و مشهد داری به همان خدای مهربانی که میپرستی
معبود همینجاست بیایید بیایید
نه امام رضا جسمی است که در ضریح طلایی اش بیارامد و نه امام حسین در شش گوشه به انتظار ملاقات شما نشسته است.شما به زیارت گنبد های طلایی خواهید رفت به عبادت اینه کاریهای حرم میشتابید .کربلا همین جاست مشهد الرضا همین جاست .همان جایی که دست کودک یتیمی را بگیری همان وقتی که بانویی را از چنگال سیاهی نجات دهی همان لحظه ای که کمر شکسته مردی را که غرور باخته است مرمت کنی .انجاست که واقعا زیارت کرده ای.
در این لحظات ناب نائب الزیاره باشید وقتی که اشک شوق از چشمان مظلومی سرازیر شد از همه انهایی که دلشان پر میزند برای زیارت یاد کنید.
قبل از اینکه مسلمان باشیم بیایید انسان باشیم .
شعله


0