شعرناب

انسان باشیم بی کران باشیم

سلام
یک وقتا خودمان را هم نگاه کنیم میبینیم آینه ی عبرت تمام نمایی هستیم که حرفها و تجربیات گاه و بیگاهمان را در خود مخفی کرده ایم.هر کداممان کتابی هستیم خواندنی که قفلی بر جلدمان است که شاید هرگز خوانده نشویم.
چند روز پیش با پدر مکرم بحثی داشتیم که موجبات ناراحتی شان را فراهم کرد.بسیار مودبانه در جواب پدر زبان گشودیم و عقده ی سی و اندی زندگی را بگشودیم.یادمان می آید در دوران طفولیت مجبورمان میکرد چادر سر کنیم و یادمان می آید بسیار تن ظریفمان دستخوش ضربات مشت و لگد و کمر بند ایشان شده بود چون در سن پنج شش سالگی حجاب نمیکردیم.راستش ما کلا با پدر میانه مان کارد و پنیر بوده از ازل .روزی که به زور رفتیم خانه ی بخت و هر چه گفتیم پدر گرام این مرتیکه به درد ما نمیخورد هی گفتند ابرویمان حیثیتمان و نگفتند دخترمان ته تهش هم که دست دختر نازنینمان را گرفتیم و گورمان را گم کردیم از زندگی ان دیو چند سر هی برسرمان کوبیدند عرضه زندگی نداشتی .
تا چند روز پیش که نشستند مقابلمان و گفتند بیا به دخترت حجاب یاد بده اشپزی یاد بده و چشمهای اینجانب قدر نعلبکی شد و با نگاهی متعجب گفتم پدر جان این دختر نازنین قدش نمیرسد به گاز میسوزد گفت اشکال ندارد بسوزد.گفتم بله پدر جان شما گوشت کیلویی صد هزار تومن نخریدی هنوز بریزی در حلق بچه ات خودت گرسنگی نکشیدی تا دلبندت سیر باشد .ولی من بسیار مشقت کشیدم تا این نازگل خانم بشود این که هست.خلاصه پدر هم گفت ای دختر بی تربیت و رفت.این شد که یادم آمد من در نگاه او چون کنیزی و دخترم کنیزکی بیش نیست.یادم آمد زن در دید پدر من که هنوز در تاریخ صفوی گیر کرده است ضعیفه ایست که غیرت داشتن در حقش یعنی بپیچانی اش لای چادر و هر وقت عقشت کشید کتکش بزنی بگویی قضیه ناموسی بود.
ولی من دختر را اینگونه بزرگ نمیکنم .به او یاد میدهم که زن یک انسان است که حق انتخاب دارد.یک انسان که پایاپای مرد حق زندگی دارد.به او یاد میدهم اگر روزی حرف زور شنید یا با کلامش یا با پنج انگشت نازنینش دهان طرف مقابل را صاف گرداند.
به او یاد میدهم فردیت خود را دستخوش امیال دیگری نکند.به او یاد میدهم خودش باشد.شاید باورتان نشود ولی هنوز پدرم نمیداند من شعر مینویسم با وجود اینکه اینجانب از سیزده سالگی شروع به نوشتن کردم.
یادمان باشد همه قبل از اینکه زن و مرد باشیم انسانیم.یادمان باشد این انسانیت است که فراموش نمیشود.به هم با عداوت نگاه نکنیم ما در کنار هم تصویر زیبایی از این جهانیم دنیا چه بدون زن چه بدون مرد هیچ زیبایی ندارد.بلکه ما در کنار هم در کنار تضادهایمان زنگهایمان احساساتمان این دنیا را پر از رنگ و زیبایی میکنیم.
انسان باشیم
تا همیشه باشیم
شعله


0