شعرناب

خاطرات مرد زحمت کش

گویند روزی پدری سخت کوش مشغول بازی با موبایل خویش بود که ناگهان احساس کرد مثانه اش پر گرشته و دیگر او را یارای تحمل نیست . لذا همان طور گوشی بدست وارد توالت گشته و .....
بعد از اندکی با چهره ای عبوس از ان اتاقک خارج گشت حضار گفتند چه شده در جواب گفت :
از قضا گوشی در چاهی فتاد
جواب شنید ؛
خوب شد اسباب خود خواهی فتاد


0