شعرناب

سيب

وقتي يك سيب رو ميندازي بالا تا بياد پايين كلي ميچرخه و نميدوني بعدش چي پيش مياد؛ اين حكايت زندگي ماست!
خيلي از روزاي زندگيم انقدر خوب بود كه دلم نميخواست تموم شه، ولي تموم شد!
بعضي روزا انقدر سخت بود كه فكر نميكردم بگذره، ولي گذشت!
يه آدمايي آمدن تو زندگيم كه فكر ميكردم با رفتنشون دنيا به آخر ميرسه ولي نه تنها به آخر نرسيد بلكه خيلي از اونا بهتراش اومدن و ياد گرفتم با رفتن آدما باز زندگي ادامه داره!
يه روزايي انقدر پر از شادي و خوشحالي بود كه فكر نميكردم ديگه تكرار شه ، ولي بهتر از اونا هم تكرار شد!!
يه روزايي صبر كردم...يه روزايي بي خيال بودم...يه روزايي گذشت كردم...يه روزايي عصباني بودم...
خلاصه فهميدم زنگي همينه!
فقط بايد راه درست زندگي كردن رو ياد گرفت و از تك تك لحظه هاش استفاده كرد چون نميدونم قراره چي پيش بياد!
-ارما-


0