از انتولوژی های عاریه/قسمت نخست"از انتولوژیهای عاریه/قسمت نخست" در شبستان لوند پیدایش، زیر آماج تیره ی باران رنج بیدار مقبره ها، به خواب عقربه می پیچد آه _به رغم مثلثات_ چه بزم خلوتی چه تهوع بکری! من از سعایت کدام گردباد می آیم از خواب آسوده ی کدام خیابان اینسانست که ناگهان سخت میگریم، و میگسلد هستی یاغی من آری، هبوط کرده ای بیگناهم و ناله ی سگی، بیدارناک و مندرس میشکند سکوت نجیب نیمه شب هر آدینه امرا در کالبد کبود فلق رازهای عاشقانه ی شب زخمه میزند بر شکوه محاط پرستشگاه و زیارت انگور، در اساطیر بینامانست.. لطفاً تلخ معکوس بمان! و مرا بخوان که دمی به رکود شیرین زندگی بیاویزم.. # سیده نسترن طالب زاده
|