شعرناب

کافه نقد شعرناب (3)

بگو ای ماه یار آمد به بزم ما متاب امشب
بگو پنهان شو از این لحظه و رو با شتاب امشب
چه بدر پرتو افشانی چه خورشید پریشانی
بگو ای یار بردار از سر و رویت حجاب امشب
مرا تا قطره ای از شهد روی یار می نوشم
بگو تا بسپرم جان را در آغوش شراب امشب
بگو تا ابر مهرآسا بپاشد سایه هایش را
ببارد تا سحرگاه طلوع و وقت خواب امشب
بزن باران بزن اشک تمام دردهایم را
بریز از چشم خونبار غروب آفتاب امشب
گمنام


0