شعرناب

جان بهارت چمدانت را بردار و برو ...(اسفند چمدان به دست)

حالا که چمدان به دست عزم رفتن کرده ای,
قدری صبر کن ...
خواهشی از تو دارم ...
اگر چمدانت جا دارد ...
اگر توانایی حمل حجم زیادی از دردها را داری,
درد های مادرم و غم غصه هایش را جان بهارت در چمدانت بگذار برو ...
دردهایش مرا که هیچ ,بهارت را همپاییزیسرشار از خزان خواهد کرد...
بهارت همچون من در دردهایش خواهد سوخت ...
دردهایی به وسعت 365روز و شب.
جان بهارت جمدانت را بردار و برو ...
دردهایت بجانم مادر.
#مینارسولی
1396.12.26
03:15


0