شعرناب

آن روز که تو رفتی(یادبود کربلایی جانباز، محمود رمضان نژاد)

آن روز که تو رفتی، غرورم داشت می­ شکست و بد می­ شکست طوری که رعدِ ناله و برقِ اشک، از لحظه­
های شرجیِ کُشنده­ ی خاطراتم باج می­ گرفتند زیرِ سایه­ ی شکستنِ قانونِ مردانه­ ام.
به ناچار، من فرو ریختنِ مترسکِ اُبهّتم را به دست ضربه­ های سنگین و بی­درنگِ اشک، با تمام وجودم احساس می­ کردم.
غرورم را شکستی. بشکن؛ امّا برخیز. فقط یک لبخند برخیز. به­ خاطر این همه اشک.


0