شعرناب

نیم وزن ها در شعر فارسی و انگلیسی

نیم وزن ها در شعر فارسی و انگلیسی
برای این جانب، یکی از نکات جالب در مطالعه ی نظام وزنی شعر انگلیسی و همچنین در مقایسه ی آن با عروض فارسی، رسیدن به نیم وزن ها در شعر انگلیسی بوده که مشابه آنها را در زحافات عروضی ( قواعد ساخت اوزان فرعی از وزن اصلی ) می بینیم و البته تفاوت هایی هم در این میان وجود دارد. از جمله ی این تفاوت ها این است که برخلاف رواج زحافات عروضی در شعر فارسی (وعربی و...)، زحاف در شعر انگلیسی، کم کاربرد به نظر می رسد. این تفاوت از جنبه ی کمیت است و البته تفاوت دیگری هم از جنبه ی کیفیت قضیه در این باره
مطرح است. طبق این تفاوت کیفیتی بین زحاف عروضی و زحاف انگلیسی ویا به عبارت بهتر، بین زحاف عروضی و شیوه ی کشف نیم وزن ها در انگلیسی، مشخص می شود که زحافات عروضی دارای تأثیر گذاری بیش تری هستند؛ یعنی می توانند اوزان دیگری را از وزن اصلی به وجود بیاورند نه این که مثل شیوه ی کشف نیم وزن ها در انگلیسی، فقط بتوانند نیم وزن هایی را بسازند. در ادامه، سعی می کنیم با ذکر مثال ها و توضیحات بیش تری مطلب را بطور ملموس نشان بدهیم.
واضح است که پدیدار شدن اوزان فرعی از وزن اصلی در هر بحر عروضی، ناشی از قواعد زحافی است؛ مثلا،
وزن فعولن فعولن فعولن فعولن را در نظربگیرید!
نام این وزن در عروض سنتی و برپایه ی واژگان عربی، متقارب مثمّن (هشت تایی) سالم است. اکنون وقتی زحاف حذف هجای آخر بر روی این وزن اجرا شود، به این صورت در می آید: فعولن فعولن فعولن فَعَل.
نام این وزن هم به متقارب مثمّن (هشت تایی) محذوف تغییر می کند.
در نتیجه ی اجرای زحاف بالا، وزنی فرعی از وزن اصلی به دست آمد که هریک از این دو وزن اصلی و فرعی،
وزنی مستقل به حساب می آیند ؛ یعنی این که نمی توان آنها را در شعری سنتی بجای هم به کار برد؛ چون متفاوت و مستقل از یکدیگرند نه این که یکی نیم وزنی برای دیگری باشد.
حالا مطلب مربوط به نیم وزن ها کم کم دارد جالب تر می شود.
اکنون به این دو وزن مشابه و یا به عبارت دیگر به این دو شکل نمایش وزنی، توجه کنید:
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل در برابر و یا در کنار مفاعیلن مفاعیلن فعولن.
این دو نمایش وزنی چه فرقی با هم دارند؟ در نمایش دوم، فقط هجای کشیده ی پایان مصراع به هجای بلند تبدیل شده است و می دانیم که از نظر عروضی، هجای کشیده ی پایان مصراع، با هجای بلند برابر است؛
پس این دو وزن بلکه این دو نمایش وزنی با هم برابرند و می توانند بجای یکدیگر به کار بروند و عملا هم وزنی دارند. نگارنده، نمایش وزنی مفاعیلن مفاعیلن فعولن (مفاعیلن مفاعیلن مفاعی) را و موارد مشابه را، نیم وزن می نامد؛ یعنی وزنی که می تواند بجای وزن اصلی به کار برود و عملا باآن برابر است؛ اما به هرحال، تفاوت ظریفی باآن دارد. در شعر سنتی فارسی، بارها نیم وزن ها بجای اوزان اصلی و اوزان اصلی برابر با نیم وزن ها در مصراع های یک شعر به کار رفته اند. شباهت نیم وزن به وزن اصلی بقدری است که در شیوه ی نمایش آهنگین وزنی، هر دو به یک شکل نشان داده می شوند؛ مثلا، وزن اصلی مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل و شکل تغییریافته ی آن بصورت نیم وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن، هر دو بر اساس شیوه ی نمایش آهنگین وزنی، به این صورت یکسان اند: تتن تن تن تتن تن تن تتن تن؛ یعنی تتن تن تن بجای مفاعیلن و تتن تن بجای فعولن.
اکنون اجازه دهید به نیم وزن ها در شعر انگلیسی بپردازیم و این بار، به قسمتی از شعر جناب رابرت فراست و تحلیل ساختار وزنی آن:
TWO ROADS | diVERGED | in a YEL | low WOOD
(spondee) | (iamic) | (anapest)| (iambic) (1)
And SOR | ry I COULD | not TRAV | el BOTH
(iambic) | (anapest) | (iambic) | (iambic) (2)
And BE | ONE travel | er LONG | I STOOD
(iambic) | (dactyl) | (iambic) | (iambic) (3)
And LOOKED | down ONE | as FAR | I COULD
(iambic) | (iambic) | (iambic) | (anapest) (4)
همان طور که در مثال شعری بالا می بینیم، با این که همه ی مصراع ها چهارپایه ای هستند ، هر مصراع نسبت به دیگری دارای تفاوت مربوط به فشار صوتی می باشد؛ ولی هم وزن یکدیگر به شمار می روند؛ چون عملا این مصراع ها می توانند بجای هم به کار بروند و رابرت فراست نیز آنها را آزادانه جایگزین هم کرده است .
به عبارت دیگر، با این که برای تشکیل وزن شعرسنتی در زبان انگلیسی، هردو سنجه ی حجم پایه و فشار صوتی، اهمیت دارد، در مثال بالا، تنها حجم پایه باعث تفاوت وزنی شده است؛ البته شکل غالب وزنی در ارکان مصراع ها از لحاظ فشارصوتی، شکل وزنی " بی – با " ست با نام انگلیسیِ
؛ ولی چند بار شاهد مواردی غیر از آن بوده ایم. (iambic)
نگارنده، این تغییرات مربوط به سنجه ی فشار صوتی در مثال شعری بالا را عامل ایجاد نیم وزن ها
می داند.(semi-rhythms)
در عروض فارسی هم وجود نیم وزن ها کاملا محسوس است و در این باره می توان به همانندیِ
منتهی به جایگزینی در این وزن های جفتی اشاره کرد:
مفتعلن مفاعلن برای مفتعلن مفتعلن، فاعلن برای فاعلات در آخر مصراع ویا پاره ی آخر وزن دوری،
و باز در همین جایگاه آخر مصراع ویا پاره ی آخر وزن دوری، فعولن برای مفاعیل، فَعَل برای فعول،
فاعلن بجای فاعلات و مانند اینها یعنی قابلیت جابجایی هجاهای بلند و کشیده با هم در این جایگاه.
با این توضیحات، بیش از پیش مشخص شده است که اوزان فرعیِ همانند تا حد جایگزینی در عروض،
هر یک در مقایسه با دیگری، وزن مستقلی نیست و به همین دلیل می توان وزن فرعیِ به دست آمده را،
نیم وزن نامید و اگر بخواهیم چنین نامی را به دقت و تیزبینی بیش تری مقید کنیم، مثلا می توانیم اکنون
وزن فاعلاتن فاعلن را در مقایسه با وزن فاعلاتن فاعلات، نیم- نیم وزن بنامیم و بر این اساس و بر این قیاس،
وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن را از نظر تفاوتش با فاعلاتن فاعلاتن فاعلات، نیم- نیم- نیم وزن می نامیم؛ چرا که دو وزن اخیر، در دو رکن از سه رکن خود کاملا مشابه اند و استقلال وزنی شان نسبت به یکدیگر حتی در حد نیم وزن واقعی هم نیست و اگر رکن دیگری را نیز به مورد مقایسه بیافزاییم، با توجه به این که به تعداد رکن های مشابه در هر دو وزنِ مشابه اضافه می شود، در نتیجه، درصد شباهت های آن دو وزن به یکدیگر، باز هم بیش تر از درصد تفاوت شان نسبت به هم می شود و در نامگذاری رایانه ای، و تأکید می کنم: در نامگذاری رایانه ای،
می توان یک بار دیگر از پیشوند " نیم " برای نشان دادن مقدار تفاوت و استقلال آنها از هم استفاده کرد. حالا فعلا از این مقدار دقت دیجیتالی فاصله می گیریم و به مقتضای زبان انسانی، همه ی اوزان فرعی در این اوزان جفتی مشابه را بدون توجه به تعداد ارکان مشابه شان، اوزان نیم وزنی و بطور خلاصه " نیم وزن "
می نامیم؛ البته این پیشنهادی است که با ذکر دلایل به خدمت فرهیختگان این عرصه،(semi-rhythm)
عرضه شده (اگرچه در عمل، هم در شعر فارسی و هم در شعر انگلیسی، این مطلب از وضوح کافی برخوردار بوده است.)
بله، در شعر انگلیسی نیز همان طور که دیده ایم، وضعیت کلی مشابهی وجود دارد بطوری که در شعر رابرت فراست، همه ی مصراع ها در چهارپایه ای بودن، شبیه یکدیگرند؛ پس اگر به فرض، سنجه های دوگانه ی تشخیص وزن در شعر انگلیسی یعنی حجم پایه ای و فشار صوتی را دارای ارزش برابری در وزن شعر بدانیم،
همه ی این مصراع های فراست، شباهت کامل در پنجاه درصد از مقایسه را دارا هستند.
می ماند پنجاه درصد از مقایسه که مربوط است به سنجه ی فشار صوتی که از این لحاظ هم در همه ی این چهار مصراع مورد بررسی، پایه ی وزنی مربوط به فشار صوتی از نوع " " بی - با "
در سه قسمت از چهار قسمت ویا به اصطلاح عروضی، در سه رکن از چهار رکن وجود دارد (iambic)
که البته گاهی جایگاهش بعنوان چندمین رکن عوض شده است؛ بنابراین، چیزی مانند همان شیوه ی نامگذاری
تکرار پیشوند " نیم " در " نیم وزن " که در شعر عروضی دیدیم، در این جا نیز قابلیت پیدا می کند.
خلاصه ی مبحث، این که:
همه ی این نیم وزن ها، هم در عروض فارسی (بلکه شرقی) و هم در وزن شناسی سنتی انگلیسی عملا با هم برابرند؛ چون می توانند در جایگاه یکدیگر به کار بروند. به عبارت دیگر، نیم وزن ها در چارچوب اختیار وزنی به وجود می آیند و نتیجه ی زحافات غیر اصلی اند ؛ یعنی زحافاتی که باعث ایجاد وزنی غیر مستقل و غیر خود ایستا می شوند نه زحافات اصلی که باعث ایجاد اوزان فرعیِ مستقل از وزن اصلی می شوند.


0