شعرناب

بسلامتی دوتا اشگ


به سلامتی دوتا اشگ
به سلامتی دوتا اشگ
یکی اشگ عروسی که وسط رقص سرازیر شد
وگفتتند اشگه شوقه
یکی اشگی که ده متر انطرفتر
از چشم جوانی سرازیرشد
که داشت به عروس قصه هایش نگاه میکرد
و گریان بود
چرا که بعلت {بی پولی} نتوانسته بود
به عروس رویاهایش برسد


0