شعرناب

به خانه دلت جایم بده


من عاشق شده ام
من چند روزیست که کارتن خواب عشق تو شده ام ، سرگردان و حیران در کوچه پس کوچه های شهر عاشقی فقط به تو می اندیشم، من را به آغوشت پناه بده، من به آغوشت محتاجم؛ من را به جنگل انبوه چشمانت که پُر از زیباییست راه بده ،جای که پاییز با تو خزان ندارد،همیشه سبز سبز است ،درون کلبه دلت، همانجا کناره پنجره که آفتاب از تو نور می گیرد و پرنده دلت همراه با گل های سرخ احساست در نور آفتاب تو ،با موسیقی ملایم نفست جان می گیرند ، شعر می خوانند و ر قص کنان مستمی شوند؛ جایم بده ، تا من با لالا ای تپش های زیبای قلبت به خواب روم و هرگز از خواب شیرینت بیدارنشوم و برای تو در دلت جان دهم، من را به خانه دلت جایم بده


0