شعرناب

بدترین درد ...

بدترین درد ...
عشق در هفده سالگی رخ می نماید و گونه ای بیماری عاطفی است... وقتی او از کوچه ی ما رفت، دو ماه بعد تب عشق او نیز فروکش کرد... آورده اند از دل برود هر آنکه از دیده برفت ... درست هم آورده اند هم عشق از دل برود ... هم غم از دست دادن مادر ...پدر ...خواهر و برادر ... اگر اینگونه نبود که دل آدمی می ترکید ...و اینکه گفته اند دوست داشتن از عشق برتر است ...درست است. حرف حساب جواب ندارد. و اما بعد، خواستم بگویم دندان درد بدترین درد است....دیدم که نیست....خواستم بگویم میگرن بدترین درد است....دیدم که نیست....خواستم بگویم درد زایمان بدترین درد است....دیدم که نیست... درد کلیه و درد عشق و درد گرسنگی و هزار درد بی درمان دیگر را خوب بررسیدم....دیدم تماما دردهایی است که آدمی می تواند تاب آورد و پیش از این تاب آورده... بجز درد تنهایی و افسردگی ... که تنگ غروب به سراغ ما می آید...
دکتر سیاوش آگاه در کتابی که با عنوان گیاه درمانی از دکستره ترجمه کرده می نویسد ... زرد آلو برای افسردگی سودمند است ... دیشب دو تا برگه زردآلو خوردم ... بدک نبود...!
ولی دانشمند و صاحبدل و اهل کمال از جشن و شادی و سرور سخن می گوید ... شادی و جشن و سروری که سالهاست از کویر رخت بربسته است ... شادی واقعی کجاست....؟
در فنلاند مردم روزی هشت ساعت واقعا کار می کنند. (= بهره وری کار صد در صد ). و هر از گاهی،
یک هفته در سراسر فنلاند جشن و سرور برقرار است.....در فنلاند، اصل بر برائت است. یعنی هرچه بگویی باور می کنند. کسی دروغ نمی گوید....قرار هم نیست کسی دروغ بگوید...
تنهایی بسیار سخت است....انسان اگر مسیح هم باشد...افسرده می شود ....
ازدواج کنید....که ازدواج بهترین درمان افسردگی است......
خدایا دل مومنان را شاد گردان ....
الهی آمین ....


0