شعرناب

نگاه ناب (6)

درود وارادت به محضر شاعران گران ارج.
در ادامه معرفی قالب های شعری در این نگاه به معرفی "ترجیع بند "و "ترکیب بند"خواهیم پرداخت.
دوستان علاقمند می توانند اشعار خود را دراین قالب های شعری بخش نظرات جهت نقد قرار دهند.
"ترجیع‌بند"
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
تَرجیع‌بَندازقالب‌های شعرفارسیاست که از غزل‌های چند بیتی که هم وزن هستند تشکیل شده و برای اتصال این غزل‌ها به یکدیگر از یک بیت تکراری استفاده می‌نماید. بیت ترجیع با قافیه‌ای ویژه و لفظ و معنی یکتا تکرار می‌گردد. این بیتبند ترجیعیابند برگرداننامیده می‌شود. به هریک از غزل‌ها، خانه یا رشته گفته می‌شود.هر خانه از ۵ تا ۲۵بیت(گاه کمتر یا بیشتر) تشکیل شده. معروفترین ترجیع‌بندها ازهاتف اصفهانیوسعدیاست.
بند اول یک ترجیع‌بند ازفرخیدر وصفنوروز:
ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهـار آید
کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هـزاران خواستار آید
تو لختی صبر کن چندان که قمری بر چنار آید
چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید
ترا مهمان ناخوانده به روزی صد هـزار آید
کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شـمار آید
چنان‌دانی که هرکس را همی زو بوی یار آید
بهـار امسال پندار همی خوشـتر ز پار آید
وزین خوشتر شود فردا که خسرو از شکار اید
بدین شـایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی داد و نوروزی
"ترکیب‌بند"
مجموعهٔ چندغزلیاقصیدهبر یکوزنکه هر کدامقافیهٔمخصوص به خود را دارد وبیتهایمتفاوتی در بین هرغزل، عامل اتصال غزل‌ها با یکدیگر است. تفاوت اساسی ترکیب‌بند وترجیع‌بنددر این است که در ترجیع‌بند، بیت ترجیع همهٔ قسمت‌ها یکسان است، ولی در ترکیب‌بند، بیت ترکیب متفاوت و قافیه‌ای هر بار به‌گونه‌ای دیگر دارد. معروف‌ترین ترکیب‌بندهای فارسی ازمحتشم کاشانی(واقعهٔ کربلا) وجمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی(در نعت پیامبر اسلام) ووحشی بافقی(شرح پریشانی) است. موضوع ترکیب‌بند مواردی ازقبیل مدح، وصف، رثا، عشق، و عرفان را دربر می‌گیرد.
یک نمونه شعر ترکیب بند شرح پریشانی از وحشی بافقی
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی
روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده‌جویی بودیم
عقل و دین باخته، دیوانهٔ رویی بودیم
بستهٔ سلسلهٔ سلسله مویی بودیم
کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود


0