شعرناب

مدیریت رسانه بخش (1)

رِسانه در عصر ارتباطات و اطلاعات ،یکی از مهم ترین ابزارهای دسترسی به اهداف تلقی میشوند.
از اینرو بَعد از جنگ جهانی دوم استقبال وافری از رسانه ها صورت گرفت و سازمانهای ارتباطی همراه با مقوله ی مدیریت آن هم از طریق مطالعه و پیدا کَردن قواعد، تشکیل شد.
عِلم مدیریت، علم استفاده از منابع محدود برای رسیدن به خواسته های نامحدودست
مدیریت رسانه بحثی ضروریست که در عین بهره گیری از نظریه های مدیریت و رسانه جایگاه مستقلی مییابد
بینکر رسانه های ارتباطی را مسیرهایی میداند که از طریق آنها پیامی به مخاطبان، می رسد.
با این مفهوم، رسانه باید بِه میزان مطلوب به مثابه گذرگاهی بیمقاومت برای پیامها باشد.
رسانه می تواند رادیو و تلویزیون و روزنامه و مجله و غیره
برای کسب خبر باشد.
بحث جدیدی که کارشناسان ارتباطات به آن می پردازند مدیریت رسانه ایست.
مدیریتی کِه افراد با توجه به معنا و تعریف مدیریت و اداره رسانه برعهده می گیرند.
مدیریت رسانه ها همچنین به نوعی مدیریت نظام حقوقی رسانه را در جامعه تدوین می کند و در آن روابط بین رسانه ها و مخاطبان را بیان می کند.
در نوع مدیریت نامبُرده نظام حقوقی و اخلاق حرفه ای رسانه ای نیز ترویج میشود و در مقام عقل کلست؛ عقل کلی که تمامی اعصاب و نظام های رسانه ای را در کنترل دارَد.
روزنامه نگاران بدونِ مرز و خبرنگاران آزاد از جمله نوع مدیریتها هستند و فرهنگ خاص خود را در عنوانهای فرعی اعمال میکنند
مدیریت رسانه ها ، نیز مسئولیت تعیین و تحقق اهداف، تدوین برنامه ، سازماندهی و رهبری و نظارت را در رسانه برعهده دارد و مدیران براساس آموزش های منظم و دانشگاهی، یا در برخی موارد نادر، بر مبنای روش های تجربی و یا سیاست های موجود در جامعه، هدایت و مدیریت یک رسانه را به عُهده می گیرند..
در اِدامه توان مدیریت،
عبارتست از توانایی وکارایی مدیر به‌منظور هدایت ورهبری یک سازمان ویا رسیدن به یک هدف خاص، با در استفاده ازتمام منابع واِمکانات موجودش..
توان مدیریت در افراد مختلف متفاوت است و همین دلیل باعث به وجود آمدن دو دسته مدیران توانمند وضعیف میگردد.
مُواجِهه با چالش ضعف برخی از مُدیران:
در گام اول شروع به شناسایی هر چه دقیقتر تواناییها و ضعفهای خود کُنند
و درمورد کاستیها و ضعفهای مدیریتی از مدیر موفق استمداد و یاری بطلبند
اینکه یک مجموعه یاسازمان تا چه حد در رسیدن به اهداف خود موفق است بستگی مستقیم به توان مدیران آن دارد.
هرچه مدیر از توان بیشتری در برخورد بامسائل ومشکلات سازمان برخوردارباشد، آن سازمان موفق تر وهرچه توان کمتر باشدسازمان ناموفق‌تر بوده ودر دستیابی به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود دچار مُشکل خواهد شد
یکی دیگر از عوامل مُهم قابل اشاره درتوان مدیریت سلامت روحی و جسمی مدیر اَست هرچه مدیر از سلامت بیشتری برخوردار باشد تمرکز ذهنی بیشتری برایِ حـل مسائل داشته در فرایند انتخاب نمونه ی مناسب از میان انبوه نمونه‌های طراحی شده پیشنهادی ، تصمیم گیری واجرا موفقترست.
توانایی مدیریتی را می‌توان به دو بخش تقسیم نمود:
توان عُمومی و توان ویژه
توان عُمومی مدیریت توانی فطری -غریزی اِنسانهاست که در همه افراد وجود دارد
وبه‌کارنگرفتن صحیح آن درمواقعی باعث نرسیدن به نتیجه مطلوب میشود
توان ویژه یا خاص، توانیست که مختص بِه یک فرد اَست..
غالبا باعث تمایز آن در یک مورد ویا مواردی از دیگران می‌گردد
و توان کنشی ،ژنی -اکتسابییست کِه فرد با ایمان به خود
میتواند امور را به بهترین نحو دلخواه به انجام بِرساند
یکی از رمزهای موفقیت مدیرتوانمند، به‌کارگیری صحیح دو عبارت توان مدیریت ومدیریت توان اَست و همان‌طور که در ابتدا به آن اشاره شد، دوشرط کافی برای یک مدیریت نافذ وپیشرو در راستای برآوردن اهدافی ارزشمندست ..
منبع :اینترنت /سیدعلیرضا طیرانی


0