شعرناب

همه یک نویسنده اند!

*قبل از خواندن متن باید بگویم که بزرگان ادب و شاعران این سایت،جسارت بنده رو ببخشند. سلام! من یک نویسنده ام. . .نه کتابی داده ام،نه مقاله ای. . . راستش را بخواهید بیشتر برای خودم،برای دلم مینویسم.شعر هم میگویم،آن هم برای دلم! برای دوستانم میگویم. . .و آن هم برای دلم! مزه ی تلخ فقر را نچشیده ام. . . مزه ی جدایی،یا دل کندن را هم نچشیده ام. . .عذاب همسایه ام را از فقر ونداری و اشک های سوزان انسان های دلباخته را به روی کاغذ می آورم. و اتفاقا این هم برای دلم. . .نامش را خودخواهی یا هرچیز دیگری که میگذارند،بگذارند! مطالب و اشعار اجتماعی بسیاری را نوشته ام تا برای اطرافیانم تلنگری باشد؛شاید حس میکنم با این کار ادای دینی به فرهنگ مردم کشورم میکنم. . . اشعار و دلنوشته های عاشقانه میگویم،چرا که زیباتر از عشق ندیدم! سیاستمدار یا مردم شناس نیستم. . . عارف هم نیستم. . . شاید عاشق باشم!عاشق افکار و نوشته هایم! شمایی که این متن را میخوانی؛با خود فکر کن که چقدر شبیه من هستی؟ شبیه من هم که نباشی،قلبی درون سینه ات داری که دوستش میداری. . . صدای قلبت را گوش کن و ببین چه حرف هایی به تو میگوید. حالا تو هم یک نویسنده ای. . .که فقط قلم در دستت نداری. . . و یک تکه کاغذ! گوش کن و بنویس.


0