شعرناب

افسانه مه آلود هاکو و پرشا نگاره چهلم


نگاره چهلم
فرشاد چرا؟چی کم داشتم؟
خانه ای رو به یاد می آورد پرشا که اومده بود تا اولین لحظات و تجربیات عاشقانش رو با فرشاد .../همسایه بودند وقتی با هم آشنا شدند / مدتها بود که میدیدند همدیگرو/ فرشاد شیفته پرشا بود و تمام محله میدونستند اینرو/تمام پسرهای محله/البته تمام دخترهای محل هم همینطور/ خب پرشا تقریبا یک سرو گردن از هر لحاظ از دخترهای اطرافش بالاتر بود / از هر لحاظ /فرشاد شاید حتی هیچوقت به این بعد پرشا پی نبرد که روی چه موجود شکننده ای دست گذاشته/داشتن پرشا برای هردو خطرناک بود/مثل زمانی که کسی حساسیت جا بجا کردن کریستال قیمتی و گرونی رو ندونه و بخواد یک عمر سلامت نگه داشتنشو تظمین کنه/والبته/ندونه که چیزی که دستشه همون کریستاله/ پرشا مثل خانومهای دیگه نبود / احساساتی /مهربان / زیبا/ محجوب/کنجکاو / از خود گذشته و خیلی از خصلتهای دیگه / چیزهایی بودند که پرشارو از تمام خانومهای دیگه متمایز میکرد / همه چیز از نگاههای کنجکاو و به دنبال محبت پرشا و فرشاد شروع شد / زمانی که تازه پرشا دبیرستانشو عوض کرده بود و به قول خودش به دبیرستان بی ارزش نزدیک خونشون منتقل شده بود / دبیرستان جدیدی که با خودش دوستهای متفاوتی رو آورد که با خودشون /اونچه نباید رو واردزندگی پرشا کردند/ چیزهایی که برای داشتنشون زود بود و حتی خیلی از این هدایای نفرت انگیز دوستان جدید رو /هیچوقت نباید میداشت پرشا/ فرشاد مبهوت راه رفتن مغرور و با ابهت این دختر شده بود و با تمام دوستانش قرار گذاشته بود که به هر قیمت/ داشته باشه پرشا رو / البته نمیشه از ویژگیهای فرشاد چشم پوشید که با همین داشته ها تونست قلب و روح پرشا رو قانع کنه تا خودش رو به فرشاد بده/تمام روحو فکرش رو / یکسال زمانی بود که پرشا و فرشاد برای رسیدن به سن وسال مرسوم ازدواج با هم گذروندن / لجبازیهای عاشقانه / اشکهای مربوط به این دوره و اتفاقاتی که باعث شد پرشا برای نگه داشتن چیزی که فکر میکرد داره از همه چیز بگذره / یکسال سخت در شهری که حتی حرکتی کوچک هم به گوش دوست آشنا میرسید / بالاخره بعد از اینکه به این نتیجه رسید که دوستش داره /در اندازه ای که بخواد یک عمر زندگیشو با فرشاد تقسیم کنه / زمانش رسیده بود که خانواده ها به شادی وارد این زندگی بشند / وزمان شادی برای همه /بعد از اینهمه ارتباط پنهانی و شیرین که دیگه قرار بود به چیزی شیرین و مداوم بدل بشه بدون دلهره ولی...


0