شعرناب

مصاحبه با(.....؟!)


به نام خدا
وباعرض سلام خدمت تمام استادان ودوستان شاعرم
وباکسب اجازه ازمدیریت محترم سایت ناب
استادبزرگوارمان ( سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)
پست معرفی شاعر این هفته را اختصاص داده ام به
استادبزرگوارم مجتبی شفیعی شاهرخکه یکی ازعزیزان فرهیخته و علاقمند فعال درسایت هستند.شاعربا اخلاق اشعارنیمایی زیبا که بدون شک بچه های سایت خیلی دوسشون دارند!
سوال یک:استادبزرگوارم خواهش می کنم خودتان رابه طورکامل معرفی کنیدوهرآنچه را که لازم می دانید دررزومه ی شخصی شما ثبت شود رابرایمان بازگو کنید!
سلام وباتشکراز بانو عجم بزرگوار .بنده مجتبی شفیعی بافتی هستم متولد آبان 1352 در شهر تهران از پدر و مادری کویری که از کرمان آمده بودند.تحصیلاتم را در رشته فنی به اتمام رساندم در دانشگاه شریف شهر تهران وبعد از اتمام تحصیلاتم در رشته شکل دادن فلزات به کار در زمینه طراحی پرداختم و با خانمی در این رشته وازدواج کردم و حاصل ان یک دختراست به اسم ماندانا................
ساکن تهرانم وعاشق نقاشی و فوتبال و شعر
سوال دو:تعریفتان ازشعر چیست؟ودرست ازچه زمانی سرودن شعر را آغاز کردید ؟ چرابه شعر روی آوردید؟آیا اتفاق خاصی باعث شد دست به قلم ببرید
من شعر را رشته کلامی اهنگین میدانم که گرچه محل خروجش مثل حرف از دهان است اما محل ورودش اسمان است .برای نوشته زیر مرجع دارم هنگامی که حق انسان را افرید و روح دمانید سلام کرد....این سلام بقدری اهنگین بود که با ذات بشر ادغام شد و از ان زمان است که شعر در ذات بشرهمراه با اهنگی اسمانی بنا نهاده شد.شاید دوستانی که ادبیات را خوانده اند مرجع من را بتوانند نام ببرند.من از پانزده سالگی شعر میگفتم
نمیدانم شاید بد باشد این را بگویم ولی اصلش این بود که در اوون زمان شعر که میگفتم همه به من میگفتن افرین من هم که ........اتفاق خاصی بود که شعر را جدی گرفتم و ان هم وقتی بود که میخواستم در مورد عزیزانی که برایم مهم بودن جمله ای بنویسم فکر میکردم که باید اهنگین باشد ولی این عزیزان هرگز نبودند که بفهمند این اهنگ را ..همیشه بعد از از دست دادن نعمتی شاعر میشدم((((((من شاعر رفته ها هستم)))))))((خوب نیست ولی متاسفانه اینگونه هستم و شاید به خاطر همین حس خودم خیلی از کسانی که با امید و طنز شعر میگویند خوشم میاید.
سوال سه:آیا زمینه ی هنر شعر در خانواده وبستگان دیگر شما نیزهست؟ومشوق شما درسرودن شعر چه کسانی بودند؟
درخانواده من اقای شهرام شقیعی که نویسنده معروفی هم هست سالهاست که مینویسد و کارگردان و تهیه کننده هم الحمد الله زیاد داریم و تماما اگر حتی در رشته های دیگر هم درس خوانده باشند یک سزی به هنر زده اند.خودم ولی نوشتهای شهرام شفیعی را خیلی دوست دارم و کلا با او خیلی خوب رابطه برقرار میکنم
مشوق اصلی من که به من فهماند شعرم را دوست دارد پدرم و خواهرم بود ولی به صورت حرفه ای تشویقهای خانمم بود که در ان زمان من به صورت جدی سعی کردم تا مقطع کارشناسی ارشد در این رشته پیش بروم در حالی که هیچ وقت از این رشته دنبال کسب درامد نبودم
سوال چهار:درچه قالبهای شعری قلم می زنید وبیشتردرچه زمینه های می نویسید؟ودرواقع مضامین شعریتان از چه حسی لبریز شده است؟ومنابع الهامتان چیست؟واینکه اشعارتان بیشترکوششی است یا جوششی؟
من شعر سپید و نو را خیلی دوست دارم و خودم هم در این دو زمینه مینویسمدوست ندارم در شعر هایم صحبت از گفته هایی کنم که دیگران ان را قبلا به شکلی گفته اندولی کسانی که شعر های عاشقانه مینویسند را دوست دارم. چون منبع عشق و شعر یکی است .خود من بیشتر از جامعه الهام میگیرم و انسانیت را سرلوحه گفتارم میدانم .شعر کوششی را بنده نمیپسندم چون فکر میکنم شعر رابطه دارد با دایره لغات و تجربه و حس . من اگر در یکی از این سه نقص داشته باشم شعرم چکش کاری میشود که خیلی خوب بر دیواره شعر جای نمیگیرد.به طورمختصرد بگویم حواس انسانی با خواس معنوی هر کدام رابطه یک به یک دارند باید لمس کرد و با ربطش به وجود خود کلامی را نوشت که هر دو را پوشش دهد..به نظرم در شعر کوششی کمی این ارتباط از بین میرود.
سوال پنج:نظرتان درباره ی عشق چیست؟ وچه تاثیری بر شعر وشاعر دارد؟
من شنیدن صدای دل را عشق میدانم و به نظرم همه میتوانند این حالت را در یابند ولی اکثرا فراموش میکنندمن به نظرم عشق رنگ جلای شعر است و اینکه شاعری عاشق نباشد مثل رنگ کاری نقاشی است که قلم موی ظریف کاری را نداردبهترین هدیه که خداوند میتواند به انسان دهد حس عاشقی است.
سوال شش: آیاتاکنون کتابی هم چاپ کرده اید ؟لطفن کمی ازتحصیلات سوابق وفعالیتهایتهای ادبی وهنریتان برایمان بگویید ؟ وآیا غیرازشعر به کارهای هنری دیگری هم می پردازید؟
بنده مقالات ادبی اندکی در مورد شعرا به چاپ رسانده ام و بیشتر این تحقیقات در مورد فردوسی و زندگی دیگر شاعران بوده است . در رشته ادبیات تا مرحله کارشناسی ارشد ادیبات فارسی تحصیل کرده ام و کلاسهای مربوط به نگارش را نزد استاد عزیزم پشتدار گذرانده ام نقاشی و طراحی از علاقه های بنده است و در حال حاضر طراح ماشین های صنعتی هستم
سوال هفت:نظرتان درباره ی شعرنو،پست مدرن وکلاسیک ایران چیست وکدام سبک رابیشتر می پسندید؟
من عاشق شعر کهن هستم ولی به علت سبد لغوی ضعیفی کع دارم در این زمینه نمیتوانم شعر بگویم به همین علت بیشتر شعر سپید و نییمایی را ترجیح میدهم ولی دلم میخواهد که روزی بتوانم شعر هایم را در متن موسیقی پاپ و سنتی جای دهم.این کار در کشور های دیگر انجام میشود و جای خالی وزن یا عدم توازن قافیه را با گامهای موسیقی پر میکنند و در ایران کمتر این کار انجام میشودو دقیقا هم بر عکس .یعنی شعر جای کمبودهای موسیقی مینشیند؟
سوال هشت : نظرتان درباره ی نقد ادبی چیست؟وتاثیرآن برادبیات؟
اگر نقد نباشد یعنی کارت را نمیخوانند و هر که را که نقد میکنند یعنی قابل میداند و وقت میگذارنداگر اصول نقد رعایت شود هم از طرف نقد شونده و هم از طرف نقد کننده پیشرفت خوبی حاصل میشودیکی از دلایل انتخاب رشته ادبیات توسط بنده نقد هایی بود که بر اشعار و نوشته های من میشدمیشود نقد ساختاری کرد و یا نقد معناییو من هر دو را مهم میدانم و اینکه شعر را زیبا بگویید و بی معنی یا اینکه معنی خوب در فرم نازیبا را نمیپسندم؟
سوال نه :مشکلات شاعران درعرصه ی شعروادب چیست؟ وچه پیشنهاداتی دارید برای بهبود اوضاع شعرو شاعری ونشر دارید؟ودرواقعاگریکی ازدست اندرکان حوزه ی شعروادبیات بودید چه راهکارهایی برای بهبود اوضاع کنونی شعر درایران داشتید
خوب مشخص است یکی از مشکلات بزرگ نبود خواننده است متاسفانه امروزه ترجمه کار های بیگانه و در همه زمینه های ادبی پراطرفدارتر از متون ادبی پارسی استمن بحث ریالی را مطرح نمیدانم و یادمان نرود که بزرگان ادب در چه حالتی روزگار میگذراندن .البته نظر بنده است فارسی را پاس میداشتم به جدنه در زیر تیغ زبانهای دیگرو نه در لفاف سیاسی گری
باید مطالعه داشت و دید که بعد از حملات بیگانه چرا زبان فارسی ماند و بعضی از زبانها محو شدیکی از دلایلش غیرتی بود که بزرگان در حفظ زبان داشتند .سهروردی را ببینید چند نفر به فارسی ترجمه کردند .چرا بزرگان دربار سعی در بزرگداشت حافظ در دربار داشتند.چرا شعر های رودکی سینه به سینه نقل میشدقرن چهار و پنج زحماتی که کشیده شد برای چه بود?حالا ما چکار میکنیم خدا را با صد زبان صدا میزنیم غیر از زبان مادری خودمان کودکانمان زبان انگلیسی و عربی را تا ته میخوانند و ایا کسی کودک خود را به کلاس شاهنامه خوانی میفرستدحافظ خوانی های شب یلدا چه شد و .....؟
سوال ده:به نظر شما دنیای یک شاعر چه تفاوتی بابقیه ی مردم دارد؟ویکی از خاطرات خوب وبد زندگیتان رادرصورت تمایل برایمان بگویید تا کمی بحثمان جذاب ترشود
ز ن د گی شاعر هم میگذرد ولی کمی زیباتر............از خاطره خوبم اشنایی با دختری در بیمارستان ماد بود که من پدرش بودم و همسرم او را به من هدیه دادیادم نمی رود که چشم هایش چقدر زیبا بودخاطره خوب دوم یک بار با یک نگاه عاشق شدم ..
واقعاخاطره بدفوت پدرم در اغوش مادرم.خاطره خوب در خاطره بد
آنها همدیگر را میبوسیند و از هم بابت سختی ها حلالیت میخواستندو خاطره روحانی
سلام پدرم به حضرت علی چند ثانیه قبل از فوت
سوال یازده :به نظرشما کدام اشعار مخاطبان بیشتری دارندوبیشتربر دل مخاطبان می نشیند؟ اشعارسیاسی عاشقانه عارفانه یا اجتماعی ویاغیره
من اشعار عشقی را خیلی دوست دارم.عرفان هم مثل عرفان حافظ باشد میپرستم ولی نوشته های سنگین عارفانه به دلم نمیشیند
سوال دوازده:چگونه وازکی عضو سایت ادبی ناب شدید؟وسایت شعرناب راچگونه می بینید؟
بسیار اتفاقیو بار ها نظرم را در مورد سایت ناب نوشته ام و اینکه این سایت روزی یک ساعت مرا جلب خودش کرده
سوال سیزده: : نمی دانم چقدر با افراغ اندیشه آشنایی دارید اما می خواهم بدانم نظرتان درباره ی استاداحمدی زاده ی عزیز وسبک شعریشون چیست؟
خیلی دوست دارم کوتاه است و پر معنی این دقیقا همان چیزی است که امروزه همه دنبالش هستند
سوال چهارده: اگرازشما بخواهیم همین الان یک شعر تقدیم کنین به اهالی سایت ناب چه می گویید؟خوشحال میشیم اگه شعری برایمان بنویسید تا حال وهوایمان عوض شود.
قبل از خواب یک دیوانه را فرستادم امیدوارم دوست داشته باشید .بعدا در سایت هم انتشار خواهم داد
سوال پانزده :درپایان ازشما تقاضا دارم اگر اشکالی نداره یکی ازاشعارتان دراینجا قراردهید تا دوستان به نقد وبررسی آن بپردازند؟
خواب میخواهم و ویسکی .
قرارمان یادت هست؟
مرز خواب و بیداری.
اینبار... ویلا نیا
پر بود و طویله جامان دادند باز
راستی .
سنگ آورده قلبم انگار.
نگران نباش.
فقط امشب را آبی جان
با چشم بسته هبوط نکن .
شاید پیاده رفته باشم
با سنگ و درد و تجویز
به کم عمق ترین خواب.
دقت کن آبی .
با چشمی باز
نکند که...
خر همسایه شود
اشرف مخلوقات .
یا مادر شنگول و منگول
اصلا نیآ
امشب در من نیآ
طوریم نیست
اینبار .. تنها... میخوابم
یادت باشد
من...فقط ... اشرف .... مخلوقاتم
((( شاهرخ))).....لطفا نقد کنید......
در پایان :دوستان خوبم اقای غلامی.بچه مردم.امیر اقای با احساس.خانم عجم .الاله سرخ سایت.استاد شیخی.خانم ناصری و ..........(همه را نمیتوانم بنویسم)من واقعا به همه شما افتخار میکنم و امید وارم روزی این سایت گرد هم ایی تشکیل دهد که شب شعری را با هم داشته باشیم.در ضمن پیشنهاد چاپ کتابی از گلچین اشعار را با هزینه شعرا و مدیرت اقای فکری را هم بارها داده ام امید که اجابت شود .درضمن از تمام دوستانی که زیر شعرشان مطلبی فرستادم که ناراحتشان کرده هم عذر میخواهم
..............................................
این شعر را تقدیم میکنم به تمام دوستانم در شعر ناب
از اعماق وجودم به وجودتان مینازم
.......دیوانه ها قبل از خواب .....................
جانمانی
ر وسواس تاخیر مریخیها
و پر کن سفر نامه ات را اینبار
از نرم کنندهای فضایی
اینجا ثانیه ها سخت میچرخد
..سرم بع بع میکند
فریاد لخت بی بی
هنوزم بوی پشکل میدهد و طویله
اخ
سرم را نبرید
من ادامسی را قورت نداده ام هرگز
و هر شب اصول دین را جای ستاره ها میشمرم
و سالهاست که جای پدر خالیست در شناسنامه اصلم
......
پس خواهم داد روزی تمام لبهای که گرفته بودم
اگر اینبار به خوابم بیایی
قرص های خواب خارجی
چقدر شهوت برانگیزند
و ..........................چراغها خاموش..........................
راستی
من
شاش دارم و امید
............شاهرخ
**************
در پایان بینهایت سپاس دارم از شما بانو عجم و استادم اقای فکری که اجازه دادید حقیر در این صفحه مطالبی را ارسال کنم
پانوشت:
درپایان بازهم تشکرمی کنم ازاین عزیز بزرگوار که دعوتم راقبول کردند وبه زیبایی وبا صبرو حوصله پاسخگوی سوالاتم بودندوبا آرزوی موفقیت هرچه بیشتر برای ایشان
سالم وشاد باشید همیشه برادربزرگوارم


0