شعرناب

کودک گرسنه

شرم میکنم باترازوی کودک گرسنه کنار خیابان سیری ام را وزن کنم، ای کاش یک ماه نیز موظف بودیم ازاذان صبح تا غروب آفتاب فقراراسیرکنیم نه اینکه گرسنگی تشنگی کشیده تا فقط رنج آنها را درک نماییم، آری هزاران بار افسوس که دیریست وامانده ایم درظاهردین،ولی غافل ازآن که خودعمریست درگمراهی به سرمی بریم.... به راستی مابه کجا می رویم... و چه زیبا گفت پروفسور اسماعیل ملک زاده.. روزه دارن هیچ گاه حال گرسنگان را درک نخواهند کرد زیرابه افطار اطمینان دارند...


0