شعرناب

نامه ي دکتر احمد حلت به فرزندش

اميروالا جان! بزرگ شدن به قدكشيدن نيست. هروقت بادبگيريم مسووليت رفتار و اشتباهمان را بپذيريم و عذرخواهى كنيم يعنى بزرگ شده ايم. گاهى مى خواهيم فرار كنيم و سر و ته ماجرا را هم بياوريم اما مى دانيم دل طرف مقابل آزرده شده است....والاى من در اينگونه موارد مثل يك مرد بايد جلو رفت و گفت: مى دانم از رفتار من ناراحتى؛ واقعا متاسفم. من عذر مى خواهم.الان دلت مى خواهد به من چه بگويى؟ كجاى رفتارم باعث دل آزردگى ات شد؟ پسرم اگر در رابطه با عزيزى اشتباهى كردى و مى خواستى به رابطه ات ادامه دهى وقتى عذرخواهى كردى بعد بگو عزيز دلم مى خواهم جبران كنم ، مطمئن باش دفعه ديگر اين رفتار از من سر نمى زند و من متوجه فلان رفتارم شدم و سعى در اصلاح آن كردم و براى تغيير خودم در اين زمينه اين اقدامات را انجام دادم... پسرم، جنتلمن بودن صرفا به بازكردن درب ماشين و بوسيدن دست يار و صداكردن او با لقب بانو نيست.وقتى آقا و باشخصيت هستى كه آداب شروع و تداوم و حتى اتمام رابطه را بدانى. وقتى مرد شده اى كه مسووليت خود را در رابطه بپذيرى. وقتى بزرگ شده اى كه جرات عذرخواهى كردن داشته باشى. والا شدن هم آداب مى خواهد. اينكه بدانى چه مى خواهى؟ كه را مى خواهى؟ از خودت و زندگى چه مى خواهى؟ معنايى براى زندگى ات داشته باشى و بدانى زندگى صرفا خوشگذرانى نيست در پيچ و خم زندگى همراهى مى خواهى كه آرام دلت باشد، كه به او اعتماد دارى كه از رفتار و منش او احساس غرور مى كنى و بدانى وقتى مى توانى توقع بودن يك بانو را دركنار خود داشته باشى كه خودت مثل يك آقا رفتار كنى... نويسنده:دکتر احمد حلت


0