شعرناب

تیر غیب


تیر غیب
واژه ای غریب که گرفتار آمدن به آن بسی تلخ ودرد ناک است
درد عجیبی است که از پستو های رفتار وپندار افراد بر جان شان می گدازد
ستم کردن در لوای بی انصافی وخود برتری بینی کمان این چله را به کشش وامی دارد وبه ناگهی از غیب تیری بر می جهد و دقیقا به سیبل اعماق نباید ها جا خوش می کند
تیر غیب ناشناس ونا بهنگام می آید و کسی جز خدا موقعیت زمان ومکان دقیق اصابتش را نمی داند
دردناک ترین نوع داغ این است که دلخوشی های آدمی را ازمیان بردارند ویا براو ستم روا دارند.
اینجاست که خدا هرگز از حق مظلوم نمی گذرد.
مراقب پندارها وگفتارها و رفتارهایمان باشیم و از قضاوت کردن های نابجا بپرهیزیم.
گاه به تبسمی یا به اخمی یا به طعنه ای کسانی را می آزاریم که پناهی جز خدا ندارند وهجمه به اینان دقیقا غیرت خدا را به قهر وا می دارد
آبرو وحریم شخصی افراد بزرگترین داشته ها ودلخوشی های آنان است هرکسی که با آبروی اهل باور خود را مشغول کند بی تردید درمصاف با خدا اعلان نبرد کرده است.
و هرآن به تلافی بی انصافی هایش تیری درچله ی غیب به سمت سیبل وجودش دور خیز میکند وشتاب برمی دارد...
حمیدرضا ابراهیم زاده
26 بهمن1394


0