شعرناب

چرا جهان‌های تخیلی اهمیت دارند؟


افسانه ها و اسطوره های فرهنگ مغرب زمین تغییر کرده و جهان های تخیلی پهناوری مثل "هری پاتر" و "بازی تاج و تخت" از آثار شکسپیر و اسطوره های انجیلی پیشی گرفته اند.
ما معمولا داستان‌هایی را که فرهنگ ما را می سازند به درستی تشخیص نمی دهیم. ترجیح می دهیم فکر کنیم که پایه های فرهنگی جهان غرب بر اسطوره های یونان و روم باستان، داستانهای نویسندگان بزرگ و برداشت عمومی از انجیل و آثار شکسپیر بنا شده است. اما حقیقت این است که داستانهایی که مردم غرب را به یکدیگر پیوند می دهند کاملا متفاوت از این هاست.
عناصر افسانه ای مشترک ما و یا زمینه هایی که ما از آنها برای نقل داستان برای یکدیگر استفاده می کنیم دیگر انجیل یا "ادیسه" نیست، بلکه "جنگ ستارگان"، "پیشتازان فضا"، "گاتهام سیتی" و "وِسترُز" هستند.
یک فرد معمولی احتمالا نمی تواند خطوط کلی داستان "مکبث" را برای شما تعریف کند ولی همه می دانند که پدر لوک اسکای واکر کیست. داستان یحیی تعمیددهنده در اطلاعات عمومی مردم عادی تحت الشعاع این قرار گرفته که اگر یک عنکبوت رادیواکتیوی کسی را بگزد چه به سر او خواهد آمد.
تمدن امروزی ما، مثل تمامی تمدن های قبلی، فرهنگ خود را گرداگرد مجموعه ای از اساطیر و افسانه ها بنا کرده است.
این افسانه ها و اساطیر پیچیده تر، جذاب تر، پیشرفته تر از آن هستند که شما تصور می کنید و بین علاقمندان و خالقان آنها کنشی فعال و رابطه غنی تری برقرار می کنند.
اینها صرفا فیلم یا کتابهای کمیک نیستند، بلکه جهان های تخیلی پهناور و قائم به ذاتی هستند که داستانهایی عمیق و صدها شخصیت و حتی الهیات ویژه خود را دارند.
به عنوان مثال الیو گارسیا و لیندا آنتونسون، بنیانگذاران سایت وسترز دات کام، را در نظر بگیرید. این سایت اسناد و مباحث مربوط به جهان تخیلی را که در مجموعه کتابهای "ترانه یخ و آتش" خلق شده و مجموعه تلویزیونی "بازی تاج و تخت" براساس آن تهیه شده است جمع آوری و منتشر می کند.
آنها مثل نگهبانان سرزمین های وسترز عمل می کنند و حتی به جورج . آر. آر. مارتین نویسنده این مجموعه در مورد حقایق جهانی که او خلق کرده است مشاوره می دهند.
برای علاقمندان این جهان های تخیلی پهناور آموختن دانش مربوط به این افسانه ها، مباحث و تاکید بر دقت جزییات آن چنان مهم است که با الهیات متعارف امروزی برابری می کند.
جای تعجب ندارد که شرکت فیلم سازی دیزنی برای تداوم نفوذ فرهنگی "مجموعه جنگ ستارگان" (که تاکنون شش فیلم، صدها کتاب کمیک، کتاب داستان، کارتون و انواع و اقسام کالاهای سرگرمی دیگر بر مدار آن ساخته شده) یک گروه کاری ویژه را مامور کرده است.
اخیرا به نظر می رسد که تاحدی از قدرت آتش توپخانه "جنگ ستارگان" کاسته شده و داستانهای نشئت گرفته از این جهان تخیلی که در مقیاس دیوانه واری محبوب است، از طریق سنجش میزان انطباق آنها با حقایق عجیب این جهان تخیلی مورد بازبینی قرار گرفته اند.
خالقان و علاقمندان پر و پا قرص این مجموعه ها ممکن است دلگیر شوند. ولی این داستانهای عمومی شده به مرور داستانهای بیشتری تولید کرده و جهان قابل گسترشی برای ما فراهم خواهند کرد که در آن می توان شخصیت ها و حتی الگوهای جدیدی را خلق کرد.
داستانهایی که طرفداران خلق می کنند فولکلور جدید ماست و در حقیقت ادامه همان سنتی است که داستانهایی مثل "رابین هود" و یا شوالیه های میز گرد را خلق کرد.
درآمد شش فیلم سینمایی از مجموعه جنگ ستارگان ۱.۹ میلیارد دلار بوده ولی بدون شک زمستان امسال وقتی که قسمت هفتم مجموعه با عنوان "نیرو برمی خیزد" اکران شود این رقم افزایش خواهد یافت.
مجموعه "هری پاتر" نیز تاکنون ۲.۴ میلیارد دلار و مجموعه فیلم های ابرقهرمانی محصول مارول مثل "مرد آهنین"، "کاپیتان آمریکا" و سایرین فقط از طریق فروش در گیشه سینماها ۳ میلیارد دلار درآمد داشته اند.
علاقمندان شخصیت های مجموعه های تخیلی هر یک لباس قهرمان مورد علاقه خود را پوشیده اند
این رقم شامل فروش کالاهای سرگرمی مکمل مثل کتاب، کتابهای کمیک و محصولات تلویزیونی نمی شود.
اما با وجود خودستایی و تفرعنی که درآمد سهمگین این آثار به بار آورده است من معتقدم که وقت آن فرا رسیده تا جایگاه آنها را در روند خلق فرهنگ مغرب زمین بازبینی کنیم. زمان آن فرا رسیده که پیشرفتگی و پیچیدگی آنها را بپذیریم و با وجود، و نه به خاطر، محبوبیت آنها اهمیتشان را بسنجیم.
آنچه که در قسمت هفتم "جنگ ستارگان" که ماه دسامبر اکران می شود، در مورد سرنوشت لوک اسکای واکر پس از نابودی ستاره مرگ دوم برملا خواهد شد، درست به اندازه و شاید حتی بیشتر از هر کشف دیگری در مورد تاریخ هر چیز دیگری که در گذشته های دور رخ داده اهمیت دارد.
ابرقهرمانان، اشباح فضایی، پسران جادوگر، شمشیرها و افسونگری بیش از آنچه جرئت اعترافش را داشته باشیم برای همه ما مهم هستند.


0