شعرناب

ناپلئون


ناپلئون
شاید داستان به قدرت رسیدن ناپلئون بناپارت را شنیده باشید داستان از این قرار بود که وقتی ناپلئون یک کودک خیلی معمولی در مدرسه بود و مشغول تحصیل، یک روز، زن دوره گردی کف بینی می کرد و از او خواست اجازه دهد از او کف بینی کند و ناپلئون هم قبول کرد . زن فال بین بعد از دین کف دست ناپلئون به او گفت در آینده تو امپراتور فرانسه می شوی و از آنجا رفت. سالها بعد ناپلئون امپراتوری فرانسه را بدست آورد .
من هرگز نمی توانم قبول کنم که آن زن کولی توانایی پیش بینی سرنوشت ناپلئون را داشته است . او به شوخی یا حتی مسخره چنین پیش بینی را کرده است اما اگر چنین است پس چطور پیش بینی او به واقعیت می رسد
واقعیت این است که آن زن فقط خط سیر سرنوشت ناپلئون را برای او ترسیم می کند و از آنجا که ناپلئون به سخنان آن زن ایمان می آورد، در همان خط سیر حرکت می کند و البته شرایط زمانه هم در این مسیر بر وفق مراد بودند و او به قدرت امپراتوری می رسد
هدف من ازباز گویی این قصه این بود که بگویم آینده هر کس با آرزوهای امروز او پیوند خورده است . لذا بهتر است کودکان خود را ترغیببه آرزوهای بزرگ کنیم و اینگونه خط سیر زندگی آنها را ترسیم کنیم


0