شعرناب

نگاه متفاوت خویشتنم درباره عشق و دوستی در تقابل با شریعتی

تعریف و تفسیر شریعتی از عشق و دوست داشتن را اصلا نه پسندیده ام و نه براساس درک درست و واقع گرایی میتواند باشد،ایشان در پی منظوری دوگانه و مغلطه آمیز عشق را که محرک دوست داشتن، فدا شدن ،فنا شدن در حد متعالی و بینهایت است را نامطلوب میداند !آنهم عشق که آنچنان سقف آسمان بی انتهایش بلند است که دوست داشتن در حد رودخانه ای در زیر این سقف در جریان است.اهداف عشق بقدری بزرگ و بلند پایه است که هیچ دوست داشتنی نمیتواند دست ش را برا آن بساید .ایشان دوست داشتن را حسب درک و انتظار خود یک دوست داشتنی خنثی از این نظر که بیتفاوت بودنش در بدی کردن دیگری را میپسندد،مورد ملاطفت خود قرار میدهد ولی عشق را که هرچه عاشق در پی اش میدود خسته نمیشود و هرچه عاشق خود را بی سامانتر ببیند خرسندتر میشود را مورد نکوهش مغرضانه ی خود قرار میدهد!عاشق که به هرچه بنگرد یاد معشوق را و یا صورت نگار خود را می بیند و نه غیر را، عاشقی که خلق ادبیات و شعر و غزل همه و همه مدیون و مرهون آن است را بگونه ای سهل انگارانه مینگرد که آدمی در شگفت میشود از این تمایز و تفسیر نابرابر.
رییس


0