شعرناب

نگاهی اجمالی به زندگی و شعر احمد شاملو


به هوشنگ گلشیری
قناری گفت: کُره ما
کُره قفس ها با میله های زرین و چینه دان چینی.
ماهی سفره هفت سین اش به محیطی تعبیر کرد
که هر بهار
متبلور می شود.
کرکس گفت: سیاره من
سیاره بی همتایی که در آن
مرگ
مائده می آفریند.
کوسه گفت: زمین
سفره برکت خیز اقیانوس ها.
انسان سخنی نگفت
تنها او بود که جامه به تن داشت
و آستین اش از اشک تر بود.
"شاملو 1373"
شاملو کیست؟
خود او در پاسخ این پرسش چنین می گوید:
"من خویشاوند نزدیک هر انسانی هستم که خنجری در آستین پنهان نمی کند. نه ابرو به هم می کشد و نه لبخندش ترفند تجاوز به حق و نان و سایبان دیگران است. نه ایرانی را به انیرانی ترجیح می دهم و نه انیرانی را به ایرانی.
من یک لرِ بلوچِ کردِ فارسم. یک فارسی زبان ترک. یک آفریقایی اروپایی استرالیایی آمریکایی آسیایی ام. یک سیاه پوستِ سرخ پوستِ زرد پوستِ سفیدم. که نه تنها با خودم و با دیگران مشکلی ندارم بلکه بدون حضور دیگران وحشت مرگ را زیر پوستم احساس می کنم. من انسانی هستم در جمع انسان های دیگر بر سیاره مقدس زمین که بدون دیگران معنایی ندارم".
این شاید بهترین تعریفی باشد که می توان درباره یک انسان بزرگ داشت. و این تعریف شاملو از زبان شاملوست، که صداقت کلمه به کلمه این تعریف را می توان در تک تک شعرها و کارهای بزرگ شاملو دید. همانگونه که در "سرود بزرگ" شانه به شانه شنچوی اهل کره می جنگند، برای ماندلای سیاه پوست می نویسد، به نفع آواره گان کردستان عراق شب شعر برگزار می کند و صدها کار بزرگ دیگر.
وقتی در مورد شعر اجتماعی صحبت می شود؛ از شاملو به عنوان اجتماعی ترین شاعر دوران معاصر یاد می شود. (او همچنین لقب "حافظ زمان حاضر" را هم به خود اختصاص داده است.) چرا که او در میان مردم کوچه و بازار زندگی می کند، با زبان شان آشناست، دردهایشان را می شناسد و برای آن ها می نویسد. وقتی شعرهایی "چون قصیده ای برای انسان ماه بهمن"، " مرگ نازلی" و بسیاری از اشعار دیگر شاملو را می بینیم، وقتی مشکلات و دردهای اجتماعی را به زبان شعر برجسته می کند، وقتی از فرسودگی و کهنه گی افکار مردمان صحبت می کند؛ آن زمان است که اجتماعی بودن و تعهد را در شعر او حس می کنیم.
این ها همه در وصف شاملویی ست که به عنوان شاعر می شناسیم و اگر می بایست که بررسی شود که صد البته در این مقال نمی گنجد، باید شاملوی مترجم، شاملوی روزنامه نگار، شاملوی نویسنده و حتی شاملوی لغوی را از نظر گذراند.
شاملو می گوید:
"آثار من خود اتوبیوگرافی کاملی است. من به این حقیقت معتقدم که شعر برداشت هایی از زندگی نیست بلکه یکسره خود زندگی ست".
با توجه به این سخن و برای شناخت شعری شاملو می بایست دوره زندگی و بلوغ فکری او را کنکاش کرد و فهمید که چرا او به یک شاعر متعهد تبدیل می شود.
و حالا یک سوال کلی:
شاملو چگونه ظهور پیدا کرد؟
شاملو در 21 آذر ماه 1304 در خیابان صفی علی شاه تهران متولد می شود. به دلیل شغل پدر که نظامی بوده سال های تحصیل را در شهر های مختلف گذرانده و نمی تواند درس و مدرسه را به طور کامل ادامه دهد و حتی نمی تواند مدرک دیپلم خود را بگیرد و در نهایت در سال چهارم دبیرستان ترک تحصیل می کند. با این سخنان می دانیم که شاملو تحصیلات آکادمیک ندارد، اما می بینیم که بارها در دانشگاه های ایران و دانشگاه های بزرگ جهان تدریس زبان فارسی را عهده دار می شود.
بلوغ سنی شاملو و هم قطاران اش مقارن بود با ظهور یک ایدئولوژی و فکر نو به نام سوسیالیسم که دو هدف بزرگ به نام برابری و برادری را به دنبال خود یدک می کشید و چون این فکر نو در همسایگی ایران ، در روسیه شوروی پا گرفته بود، با حضور حزب توده در ایران رشد پیدا کرد و شاملو و یاران اش که از جور و ستم دستگاه استبدادی حاکم شاه بیزار بودند این پدیده و فکر نو را پذیرفتند و بعدها با وجود تمام مشکلاتی که برای اش پیش آمد مقاومت کرد و تا پایان عمرش سوسیالیست باقی ماند.
اگر از اولین مجموعه شعر شاملو یعنی "آهنگ های فراموش شده" بگذریم (که شاملو خودش می گوید نوشته هایی است که می بایست سوزانده شود) با هفده دفتر شعر رو به رو می شویم که جایگاه سخن در این هفده دفتر است. در دفتر "قطع نامه" است که شاملوی متعهد، اجتماعی و مردم گرا نمایان می شود. در اشعار این دفتر شاملوی آهنگ های فراموش شده اعدام می شود، و شاملوی نو که تعهد را تا مغز استخوان احساس می کند و به هیچ وجه از مرگ نمی هراسد ظهور پیدا می کند. شاملویی که شعر را به جای مته به کار می زند و آن را حربه ی خلق می داند و یک یک حروف و کلماتش را از میان مردم خلق انتخاب می کند و با این ایده و تفکر است که کلمه ی مقدس انسان دغدغه اصلی شاعر می شود تا جایی که در شعر "قصیده ای برای انسان ماه بهمن" چهل و چهار بار از کلمه انسان استفاده می کند.
شاملو در اوج اتفاقات سیاسی و موج نو فکری این دوره برخوردی ناگزیر با جریانات کودتای بیست و هشت مرداد سی و دو داشت و اثری که این کودتا بر دیگر شعرا و نویسنده گان گذاشت، شاملو را نیز مستثنی نکرد. او هیچگاه از فکر و ایدئولوژی خود دست نکشید و با وجود دستگیری سران حزب توده و امضای توبه نامه از طرف آن ها شاملو استعفای رسمی خود را از حزب اعلام می کند اما حاضر به امضای توبه نامه نمی شود و حتی درخواست پدر را برای امضای توبه نامه با یک قصیده بلند با اسم "نامه" رد می کند.
پس از این دوره شاملو کارش را جدی تر دنبال می کند و پس از انتشار مجموعه اشعار "هوای تازه" نام خود را به عنوان شاعری صاحب سبک بر سر زبان ها می اندازد و در "باغ آینه"، "لحظه ها و همیشه"، "آیدا در آینه"، "آیدا –درخت و خنجر و خاطره" شعر را به حد اعلایش می رساند و در دیگر دفترهای اش این سبک را هر روز پر و بالی تازه می دهد، به گونه ای که در آخرین شعری که در سال 78 می سراید باز با همان زبان شعرش فریاد می زند که مرگ پایان نیست. او در کارهایش، نوشته هایش و شعرهای اش خود را مانند "حافظ" جاودانه می کند.
در این مجال اندک تنها اشاره ای شد به زندگی پر ثمر بزرگ مردی که امروز همه او را پدر شعر سپید ایران زمین می دانیم. سخن درباره وی بسیار است و بزرگ و من ذره ای از این بیش را گرد آوردم.
با سپاس
پویا حمیدی 1388
منابع:
نام همه شعرهای تو اثر ع.پاشایی
شناخت نامه اثر جواد مجابی
مجموعه اشعار شاملو دفتر اول
صحبت ها، اظهار نظرها و راهنمایی های آقای دکتر محسن ترقی


0