شعرناب

بانو


بانو مرا ببخش
مرا ببخش که اینگونه می نگارم
ولی من و تو به عنوان یک زن
با بار عظیم خلقت بر دوشهای نه چندان توانایمان
همیشه جنس دومیم.
چه در نگرش مذهبی حاکم بر جامعه و جهان
چه در نگرش روشنفکری
بانو ،بی تو هیچ مردی
هیچ جای جهان نمی بالد
نمی خواند
بزرگ و بزرگوار نمی شود
ولی همیشه ی همیشه تو جنس دوم می مانی
جنس لطیف آسیب پذیر
چه در روزگاران دور گذشته که زن زندانی خانه و ضعیفه بود
چه در جامعه ی نوین امروزی
دیروزها مادرانت از غیرت ورم کرده ی مردان اجتماعت زجر می کشیدند
امروز تو از بی غیرتی و ناموس دزدی فرزندان و نوادگان همان مردان
پایت را که بر عرصه ی اجتماع بگشایی
چه حقیقی چه مجازی
خیلی باید قدرتمند باشی
که جنس در نظر گرفته نشوی
خیلی باید آدم آهنی باشی
که محکوم به بی حیایی نشوی
اگر از زنانگی ات مایه نگذاری
در هیچ ارتباطی نمی توانی پایدار بمانی
مرد روزگار من
زن ،اندیشه دارد
تفکر دارد
احساس دارد
به زنان اجتماعتان همانگونه بنگرید
که به نزدیکترین زنان به خود می نگرید
اگر در مقام گفتگو با زنی برآمدید
اگر زنی را در گوشه ی خیابانی وحشت زده و بی پناه یافتید
اگر زنی از درد ،ناچارا به شما پناه آورد
یادتان باشد
زن ،ماشین سکس نیست.
زن اجتماع تو
همان مهربانی خواهرت را دارد
همان بی پناهی دخترت را دارد
همان آسیب پذیری همسرت را دارد
همان روح بزرگ مادرت را دارد
مرد اجتماع من
میدانم
جامعه ی پریشان من
تو را هم سرگردان و پریشان کرده است
گذر از یک جامعه ی دگم بسته
با یک پرش بلند برای ورود به دروازه ی بی بند و باری آن سوی آب ها
زنان اجتماعت را بر آن داشته است
برای داشتنت
ناخن بکارد
گونه بگذارد
لبش را پروتز کند
سینه و باسنش را پروتز کند
پوچی و سرگردانی این اجتماع شتاب زده
و ملاک های غلطی که مادرانش یادش داده اند
که برای خوشبخت بودن حتما باید در دل مردی بنشیند
اینگونه نا آرامش کرده است.
ای کاش درهای خانه هایتان را به روی تشتت های فکری زناشویی ببندید
نیاز های جسمیتان را در چارچوب منطقی اش برآورده کنید
و وقتی پایتان را چه مجازی چه حقیقی از محیط امن خانه هایتان بیرون می گذارید
از امنیت خانه هم مطمئن باشید
وقتی از خانه هاتان بیرون می آیید
مرد تفکر باشید ،مرد کار باشید
در مورد سینه و باسن و لب پروتز شده ی زنان اطرافتان حرف نزنید.
نگاه حریصتان را چه مجازی چه حقیقی
از روی زنان اطرافتان بردارید
بگذارید انرژی مثبت در این جامعه ی تکنولوژی زده ،جاری شود
ساعت ها و ساعت ها
گذراندن وقت در فضاهای مجازی
چه از محل کار
چه از خانه ای که باید آرامش در آن جاری باشد...
فقط برای بازیافتن آرامشیست
که از زن و مرد این جامعه به غارت رفته است.
به دست خودهامان
به دست ما زنان و مردان بالغ عاقل دهه های چهل و پنجاه و نیمه ی اول شصت
که مردانمان یا جوانی و نوجوانیشان را خضاب خون کرده اند
یا سوتغذیه ی فکری و جسمی جنگ را داشته اند
دست به دست هم دهیم و از این رود گل آلود خروشان،به سلامت بگذریم.
(زهرا قمری فتیده)
دلگویه ای به بهانه ی روز زن


0