شعرناب

نقاشی در شعر


نقاشی در شعر
امشب سبکتر می زنند این طبل بی هنگام را
یا وقت بیداری غلط بوده است مرغ بام را
*** *** ***
سرو بالای کمان ابرو اگر تیر زند
عاشق آنست که بر دیده نهد پیکان را
سعدی
*** *** ***
ای پای طلب این همه خون بسته جراحت
از زخم مغیلان بیابان که داری
بافقی
*** *** ***
زین آتش نهفته که در سینه من است
خورشید شعله ای است که در آسمان گرفت
*** *** ***
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
حافظ
اما نقاشی در شعر در اشعار نو به وفور یافت می شود به موارد زیر توجه فرمائید:
وقت است ز آب دیده که دریا کند جهان
*** *** ***
صبحگاهان که بسته می ماند
ماهی آبنوس در زنجیر
دم طاووس پر می افشاند
روی این بام تن بشسته ز قیر
نیما یوشیج
*** *** ***
ناگهان جلاب1
وسعت پشته را تلاطم داد
وهزاران هزار شاخ بلند
در فضا طرح بست
وهزاران هزار چشم زلال
در فضا مثل شیشه پاره شکست.
منوچهر آتشی
*** *** ***
-روز یا شب
-نه، ای دوست، غروبی ابدی است
با عبور دو کبوتر در باد
چون دو تابوت سپید
فروغ فرخ زاد
نوشته: مهندس سیاوش پورافشار


0