شعرناب

بداهه ای از دوست هنرمندم

سعید مطوری (مهرگان) سلام خانم زهرا عزیز توی شبهات رقص شبتاب میبره دل رو به مهتاب باز دوباره دل میخونه یه ترانه توی خونه تو میگی شعری دوباره بازم چشمات اشک میباره میگمت قصه رو کم کن میگمت غصه رو کم کن تا بیام برات بخونم که توی عزیز خونم پروانه روی موهایت گل شکفت روی لبایت تا رسیدم اون پرید رفت قصه را از ما خرید رفت...مهرگان بداهه


0