شعرناب

سرزمین مادری قسمت دوم :مادران سرزمین من

سرزمین مادری ام خانیک، دوست دارم صبح گاهانت را آفتاب وارهایت زمانی که زنان کهن سالت برکناره های دیوار های گلی ات برکوچه بام ها به زیرنیزه گه خورشید صبح گاه آرام آرام قرآن زم زمه می کنند ونجواهای زمینی وآسمانی درهم می پیچد وبلبل کانه بهاری به رسم سبزه وبهارسرود خوان هنوز تصاویر زنان مقاومت را زیاد نه برده ام خاله لیلا هنوز از یاد نرفته ای توکه خاله ی تمام آبادی بودی وعمری در تجرد زمان خود به افسانه های پریان هنوز در زوایای اندیشه ام پسر احمد صیاد در چرخش است یاد افسانه ها ومهربانی های ات به خیر ای خانیک ای سرزمین مادران شیر پرور با خانه های لب رود خانه ات با آن مهربان مادر وآخوند مکتبی ات او که متدینه بود وملای مکتبی در مرثیه سرایی سر بود در تمام آبادی ها یاد کوچه های با لای ده و در برآفتاب صبح بخیر باد یاد چهره ی مهربان کربلای مریم با آن عینک ذره بینی اش مادران سرزمین من بسیار سخت کوش وبا ایمانند نمونه آوردم در یاد ها دارید مادران وطنم ای خانیک ای سرزمین مادران کوشش وجوشش به رنج های زمان ای سرزمین مادران ایستاده چون کوه ای مادران درودشت های داغ وناهموار مادرانی که راه های مارا همواره هموار نمودند در تعالی زمان به زمین ای خانیک ای سرزمین مادران مقام به فصل دِرو چه گونه می شود از یاد برد مادرانی را که در ماه های حمل با شال های علوفه به سر در تداوم روزی زمان را به زیر پا می کشیدند ای وطن من من به مادران رنج امیدم افتخار می کنم به پینه های دست هاشان بوسه می زنم تااندکی باشد بر رنج های بزرگ شان ای خانیک ای سرزمین یادها با مادران مهربان که فرزند به پشت همراه بودند با پدر ودر باغ بیل می زدند خم به رو نمی زدند و قد خمید می شدند به زمان به زمین ای خانیک من ای سرزمین مهربانی ها یادها آوردم که در یاد به سپارم ات ای کوه استور در بلندای کویر خشک ای سرزمینی که مادرانش چون کوه پشت همسران هستند وهمه داری آنها فقط مهر ووفا بود برسفره های صفا وغیر برکت هیچ نه، ای خانیک ای سرزمین زیبای یادها مرا به وجد می آوری با مادران استوار با مادرانی که چه با شکوه تلم می زدند با سر پره های چوبی با مسکه های ناب ای خانیک بازهم خواهم گفت از وطنم وطنم ای پاره ی تنم به اسیری قحط سال دوباره آبادانی ات را سرود خواهم خواند تا جانی هست وبه تکا پوی این زمان تا بعد:...................


0