شعرناب

فیلم دروغ های زیبا

ثروت یعنی بخشش
صاحبه پویان مهر _ منتقد چهل و دومین جشنواره فیلم فجر
فیلم دروغ های زیبا اولین فیلمی که در فجر ۴۲ اکران شد محصولی مشترک از ایران و بنگلادش به کارگردانی و تهیه کنندگی جناب مرتضی آتش زمزم توانسته عاشقانه ای از بطن فقر بیرون بکشد، درامی اجتماعی که مثالی روشن از ثروت فکر و توان بخشش در اوج تنگدستی است.‌
این اثرمی تواندشما را وارد طبقه ایاز جامعه در بنگلادش کند که فقر به بینندهتلقین شودبه طوریکه با رنج کاراکترها همزاد پنداری کند.
روایت کلی داستان اینگونه است که امجد قهرمان داستان وهمسرش هرکدام به سختی تلاش می‌کنند تا بتوانند شرایط زندگی را بهبود بخشند، اما پیرنگ اصلی عشق و فداکاری این دو نسبت به هم نیست، از نظر من پیرنگ اصلی قصه دختربچه ای ناشنواست که تمام کاراکتر ها را برای رسیدن به نقطه ایمشترک بهم مرتبط کرده است، هدف همدلی امجد و همسرشبرای کمک به دیطا دختر بچه ناشنوا و مادرش است اما متاسفانه پرداخت نامناسب سبب گمراهی ذهن مخاطب می شود.
امجد مدام همسرش را فرشته خطاب می کند نامی که با شخصیت کاراکتر همسو است، زنی خوش ذوق، عاشق و امیدوار که در تنگنای مالی هم به همسرش خیانت نمی کند و پای انتخاب و علاقه اش می ایستد مساله ای که امروز جوانان نسبت به آن کم لطف شده اند.
می توان گفت شخصیت پردازی خوبی دارد از تعدد کاراکتر پرهیز کرده و روحیههر شخص را خیلی زود به مخاطب معرفی می کند.
فیلم از نظر فنی زیر سوال است، عطف اول که تحت فشار قرار گرفتن فرشته توسط رئیسش است در زمان خوبی اتفاق می افتد اما بخاطر تغییر رویه ی ماجرا خبری از عطف دوم، اوج و پایان بندی مناسب نیست، تعلیق ها ضعیف استو گره گشایی به سرعت توسط نویسنده ایجاد می شود درصورتی که مخاطب توقع دارد این اتفاق در طی پیشبرد داستان در چینشی مناسب از سکانس ها رخ دهد.
اگر بخواهم به نقطه ضعف اصلی فیلماشاره کنم
مشخص نبودن یک انگیزه ثابت برای اثر است به این دلیل که ما در ابتدا شاهد تقلاهای زنی برای حفظ زندگی شخصی اش هستیم تا جایی که او را قهرمان داستان می دانیم و همراهی اش میکنیم اما از اواسط فیلم مشخص می شود قهرمان اصلی امجد است و هدف نیز درمان دیطا است، این روند سبب گمراهی ذهن و مجبور کردن ما به حدس و گمان می شود.
اما مساله اصلی این است که دروغ های زیبا مناسب زمان فعلی سینمای ما نیست، در حال حاضر که شاهد پیشرفت فیلم سازان در به تصویر کشیدن روایات هستیم این سبک کارها مخاطب ایرانی را راضی نمی کند، شاید نحوه بیان اثر مناسب فضا و فرهنگ و سلیقه مخاطبان در کشور بنگلادش ساخته شده باشد اما اگر هدف تولید محصولی مشترک است این حدس بندهنباید اتفاق می افتاد.
خالی از لطف است اگر به بازی خوب بازیگران اشاره نکنیم و نقش کارگردان در بازی گرفتن از کودک را در نظر نگیریم دختر کوچک و ناشنوای قصه به قدری خوب جلوی دوربین ظاهر شده است که کاملا باورش میکنیم، انگار او را می شناسیم.


0