شعرناب

فاصله

فرداشب کنار مخروبه ها به نشان فاصله دورتر بر می گردم
پس یادت نرود متقابل رد پای مرا با دومتر بی فاصله دنبال کن
هیچ وقت سرجایت خشک مشو گاهی اندرز یک شکارچی مرابه مزرعه گندم آمیخته با ذرت می برد
لحظه ای صبر کن به گفتن من عادت داشته باش
یواش یواش دوباره حیرت زده می شوم
یواش یواش درخواستم ترا کنجکاو به نظر می آورد
دو دقیقه کلنجار تازانو چیزی شبیه گلهای نیمه خشک شده تاابد هم سان می سازد
بزرگ تر از گفته ادامه خود مباش
ساده وبی آلایش هرهفته دوباره به این فاصله فکر کن
فاصله به نفع هیچکس نیست


0