شعرناب

مهتاب من

مهتاب من
روزگاری من را ، تاریخ و جبر، می آموختی.
دراین شب طولانی ، به انتظار تو نشسته ام.
ازجایگاهِ بلندت به سویم فرود آی .
تمنا می کنم این بار ،
یاریم کنی تا از جبرِ تاریخ بر گردم.


0