شعرناب

لحظه ، اکنون

به نام خداوند بخشنده مهربان
عرض ادب و درودمحضر همه ی شما عزیزان ،دوستان و همراهان❤️🙏💚
متاسفانه ما انسانها دانسته یا ندانسته دچارگمگشتگی شده ایم ، و ما را به کمک خودمان به جانبی سوق داده اند که غم افسردگی ، غصه ،بودن مشکلات را جز ئی از زندگی.... زندگی اینگونه نیست ،زنذگی نو شدن با هر نفس است ، خودمان با دست خودمان زندگی ساخته ایم که باید بدویم، و از اصالت وجود مان دور شده ایم ، هر آنچه اکنون شاهدش هستیم ابتدا در خود جویایش شویم ، مثال موارد ی مانند اختلاس ،رعایت نکردن حق یکدیگر ، عدم کمک کردن به یکدیگر چه زمانی که می بینیم و می دانیم چه زمانی که در جریان قرار می گیریم
می توانیم به جای بها داد ن بیش از حد به ظاهر زندگی هزینه ی آن را به عزیزانی هدیه دهیم که نیازمند ملزومات زندگی هستند جای خرید لوازمی که ضروریات زندگی نیست به ضروریاتی که دیگران در اختیارندارتد توجه نماییم.
عاشقانه با خودمان و خلق خدا دوستی نماییم
انسان ها به دو گروه تقسیم می شوند ،انسان هایی که هرآنچه می خواهندمی توانند دریافت کنند ولی این افراد هنگام دریافت نه تنها خوشحال نیستند بلکه می گویند این دیگر کافی نیست ،باز طمع دارند برای فردایی که قرار است بیاید ،اما فردای این انسان ها هیچ وقت نمی آید ، و همین زندگی را نیز از دست می دهند اینان فکر می کنندزیرک هستندو غم و غصه ای ندارند، اینان هرچه قدر داشته باشند کم است و از داشته هایشان لذت نمی برندتاریکی حسرت و حریص بودن این افراد بانور و موجودات نوری بر خورد نخواهند داشت
حتی از گلی که در خانه در باغچه دارد استفاده نبرده است ،افرادی نیز هستند از آنچه دارند لذا می برند در زمان حال و تمام لحظات زندگی را تبدیل به ایمان و حقیقت نمایند
معجزه در برابر این افراد قرار می گیرد موجودات نوری نیزدر مقابل این افراد قرار می گیرند
وسوسه ی فکری در تمام انسان ها هست
وسوسه های فکری درافرادبا سن مختلف متفاوت است
مثالا وسوسه های فکری در مورد جوانی که دوستانش آزاد هستند در رفت و آمد از طرفی می داند این راه درست نیست ...اما به دلیل اینکه ذهن رنگ ویژه به وسوسه ها می دهد آن را انتخاب می کند ، در هرسن و لحظه وسوسه ها متغیر می شود ،اشخاصی موفق عمل می کنند که دیگر رها می شوند از وسوسه ها یا اگر خود می فهمد راه اشتباه را می پذیرد اعمال و تبعات آن را
وسوسه باعث می شود ما صدای درون خود را نادیده بگیریم زیرادلیل می اورد.
افکارنیز مرزبندی دارند مثل کشورها اگر از مرز تفکری گذر کردیم وارد قوانین دیگر میشویم
حتی مرز لحظه ای نیز داریم که می توان متحول شد
مثال فرزندی که فکر می کند با رفتن از منزل وقتی پدرو مادر نیستندمی تواند هر کاری انجام دهد،به دلیل اینکه خود را زندانی می داند و پدرو مادر ی که چهارچوب و قوانینی را بدون در نظر گرفتن روح فرزند خود وضع نموده اند
یک خانواده یک جامعه ی روشن آموزش می دهد به افرا د به فرزندان که هر سنی وسوسه های مخصوص به خودرا دارد.
هرگاه نورالهی درونمان زیاد شد ، با تابش نورسایه های درونمان واضح تر می شود ،پس برای دیدن تاریکی های درونمان نیاز به منبع نور داریم
تاریکی ها که بالا آمد می توانیم آن ها را یکی یکی پاکسازی نماییم
یکی از عواملی که باعث عدم دیدن موجودات نوری اطراف هست ، علایق ما به تکرار اشتباهات است
ما دائم یک اشتباه را تکرار می نماییم و برای خودمان بهانه و وسوسه خلق میکنیم همان راه را مجدد طی کرده و اشتباه تکرار می شود ،این مورد در ازدواج یا طلاق ها و روابط مصداق دارد
ما می توانیم با بازنگری و پذیرش اشتباه خود دلیل اشتباهات خود را بیابیم
حتی در این موارد به دلیل منفی بافی هایی که از مورد قبل وجود دارد و ذهن ، همان وقایع در مورد فرد جدید نیز تکرار می شود
اکمبودها و کاستی ها با ا پرشدن و پرکردن خود ا ز بخشش و عشق و پاکسازی محقق می شود ،
راه های کهنه رفتن ندارد.
باید دست از کارها و راه های کهنه و فرسوده برداریم ،دست از تعصبات کشیده و به نو رو برسیم
باید مرزهای افکار را شناخته و از خود دور نماییم ،با بودن درسکوت
زمانی که به نور برسیم تازه متوجه خواهیم شد هیچ نمی دانیم
زیرا دانستگی های الکی درون خود روشن کرده بودیم ، زمانی که درک می کنیم هیچ آگاهی ندارم،...
پرودگار با نورت ، با نور مقربان درگهت و فرشتگان مارا یاری نما تا به آنچه باید بیندیشم ،پرودگارا اندیشه ی مارا نوری نما،
ما تازمانی که تحت تاثیر اطلاعات مرزبندی و طبقه بندی خانواده اجتماع و آموزش و پرورش قرار داریم نمی توانیم نو ر را و مواهب نوری را درک و دریافت نماییم.تفاوت انسان ها در پرورش روحشان و پرورش ذات درونشان است ،انسانها از نظر کالبدی یکسانند ،اما ذهن باورهای مارا همسو و همفکرانش با خودش ...
پرودگار ا اندیشه های ما ،گفتار ما و کردار ما را نوری گردان 🙏❤️💚🤍💛💜💙🧡
سپاسگزارم از همراهیتان


0