شعرناب

نامه به خدا/2

سلام خدا
امروز تصمیم گرفتم برات در خصوص یکی از جریانات زندگیم بگم
ما یه همسایه داریم که به نظر نمیاد انسان معمولی باشه
چون همش در حال گزارش کردن فوتباله
ولی اون یه گزارشگر نیست
اون ، اصلا شغل نداره
برخی میگن سالها پیش در آرزوی این بوده که مثل عادل فردوسی پور بشه
به خاطر همین میره صدا و سیما تا تست بده ، ولی بهش میگن تو به درد گزارشگری نمیخوری
بعد از این ماجرا
دیگه از خونه خارج نمیشه
و فقط مشغول دیدن و گزارش کردن فوتبال میشه
خدایا
صداش ، واقعا عذاب آوره!
اون با صدای وحشتناک بلند
90 دقیقه توی اوتاقش جوری داد و فریاد میکنه که تو کل بلوک می پیچه
به نظر من
اختلال روانی داره
ولی اگه واقعا اینجور باشه
ما به عنوان همسایه باید چه کار کنیم؟
تو انتظار چه رفتاری از ما داری؟
اگر تو جای ما بودی ، چه عکس العملی نشون میدای؟
آیا مثل ما از این همه داد و هوار خسته نمیشدی؟
آیا نمیرفتی دم خونشون تا با مادرش صحبت کنی؟
میدونی خدا
بدبختی ما اینکه توی اون واحد فقط یه زن جوون با همین پسر دارن زندگی میکنن
و هیچ کس از اعضای دیگه خانواده اطلاع دقیق نداره
بعضی ها دلشون برای مادره میسوزه
بعضی ها هم روشون نمیشه چیزی بگن
ولی یکی دو بار مدیر ساختون تذکر داده
اما این پسر انگار نه انگار ، فقط کار خودشو میکنه ...
خدا یه چیز خنده دار هم بهت بگم
وقتی تو جام جهانی قطر
ایران از انگلستان شکست خورد
این پسر انقدر با صدای بلند گریه میکرد
که من رفتم دم خونه مدیر ساختمون تا ازش درخواست کنم ، بره با این پسر یا حداقل مادرش صحبت کنه بلکه آروم بشه
ولی وقتی مدیر ساختمون رو دیدم ، چشاش اشک آلود بود
خیلی تابلو بود که اونم گریه کرده
منم گفتم
ببخشید بد موقه مزاحم شدم
میرم یه وقت دیگه میام...


0