شعرناب

آموزش وزن(10)

بسم الله الرّحمن الرّحیم
در این مقال مبحث مربوط به اختیارات وزنی مطرح خواهد شد و بدین وسیله سلسله مباحث قواعد، اختیارات و ضرورات به پایان می رسد.
عزیزان دقت داشته باشند که وقتی صحبت از اختیار می شود، شاعر به دلخواه خود می تواند از آن استفاده نماید. بنابراین هیچ الزامی در استفاده از آن نیست!
همچنین آنچه گفته می شود بر گرفته از کتاب مرجع است. اصول گفته می شود و استثنائات در پرده اغماض می ماند.
6- شاعر اختیار دارد که به جای «فَعَلاتن» در ابتدای مصراع، از «فاعلاتن» استفاده کند. دقت شود که فعلاتن الزاما باید رکن اول مصراع باشد تا چنین اختیاری داشته باشیم. همچنین برعکس این مورد در شعر فارسی امکان پذیر نیست. یعنی «فاعلاتن» به «فَعَلاتُن» قابل تبدیل نیست.
مه و خورشید و فلک‌ها و معانی و عقول
سوی ما محتشمانند و به سوی تو گدا
مَ
هُ
خُر
شی
دُ
فَ
لَک
ها
وُ
مَ
عا
نی
یُ
عُ
قول
U
U
-
-
U
U
-
-
U
U
-
-
U
U
-
سو
یِ
ما
مُح
تَ
شَ
ما
نَن
دُ
بِ
سو
یی
تُ
گِ
دا
-
U
-
-
U
U
-
-
U
U
-
-
U
U
-
چنانکه ملاحظه می شود وزن «فَعَلاتُن فَعَلاتُن فَعَلاتُن فَعَلُن» به وزن «فاعلاتُن فَعَلاتُن فَعَلاتُن فَعَلُن» تبدیل شد.
مثال دیگر:
دیده خون گشت و خون نمی‌خسبد
دل من از جنون نمی‌خسبد
دی
دِ
خو(ن)
گَش
تُ
خو(ن)
نِ
می
خُس
بَد
-
U
-
-
U
-
U
-
-
-
دِ
لِ
مَن
ءَز
جُ
نو(ن)
نِ
می
خُس
بَد
U
U
-
-
U
-
U
-
-
-
دقت شود که وزن اصلی «فَعَلاتن مَفاعِلُن فَعَلُن» است. اما بر اساس همین قاعده ابتدای آن به «فاعلاتن» تبدیل شد. تبدیل «فَعَلُن» به «فَع لُن» هم در قاعده بعدی می آید.
7- اختیار تسکین: شاعر مختار است که به جای دو هجای کوتاه، یک هجای بلند بیاورد. در این خصوص چند نکته وجود دارد:
7.1- بر عکس قاعده فوق امکان پذیر نیست. یعنی نمی توان به جای یک هجای بلند، دو هجای کوتاه آورد.
7.2- دو هجای کوتاه اگر در آغاز مصراع باشد، چنین اختیاری وجود ندارد. یعنی اگر رکن آغازین مصراع «فعلاتن» یا «فَعَلاتُ» باشد، چنین اختیاری نداریم.(البته طبق قاعده 6، فَعَلاتن به فاعلاتن قابل تبدیل است)
7.3- بهترین حالت استفاده از این اختیار تسکین زمانی ست که دو هجای کوتاه، ماقبلِ هجای پایانی مصراع بیاید. یعنی تبدیل رکن «فَعَلُن» به «فَعْ لُنْ». در غیر این صورت شاهد «سکته» در آهنگ وزن خواهیم بود. لازم به ذکر است که رکن «مفتعلن» هم ویژگی فوق را دارد( یعنی آمدن دو هجای کوتاه، ماقبلِ هجای پایانی مصراع). اگرچه می توان از اختیار تسکین استفاده کرد و آن را به «مفعولن» تبدیل نمود، اما در اشعار فارسی بسیار کم اتفاق می افتد.
مثال:
آن که زین جرعه کشد جمله جهانش نکشد
مگر او را به گلیم از بر ما برگیرند
ءا(ن)
کِ
زی(ن)
جُر
عِ
کِ
شَد
جُم
لِ
جَ
ها
نَش
نَ
کِ
شَد
-
U
-
-
U
U
-
-
U
U
-
-
U
U
-
مَ
گَ
رو
را
بِ
گِ
لی
مَز
بَ
رِ
ما
بَر
گی
رَند
U
U
-
-
U
U
-
-
U
U
-
-
-
-
8- اختیار قلب: در عروض علمی که اکثر اوزان را به صورت متحدالارکان یا متناوب الارکان می آوریم، اختیار قلب فقط در تبدیل «مفتلعن» به «مفاعلن» و برعکس صورت می گیرد. این دو رکن در هرجای مصراع باشند، قابل تبدیل به یکدیگر هستند.(اگرچه در برخی تبدیل ها شاهد سکته در آهنگ وزن خواهیم بود).
اوزان متحدالارکان، متناوب الارکان و مختلف الارکان در درسنامه بعدی شرح داده خواهد شد.
تمرین:
ابیات زیر را تقطیع نموده، ضمن مشخص کردن وزن آن، به اختیارات و قواعد به کار رفته در آن اشاره نمایید(کلیه مباحث مربوط به اختیارات و قواعد)
1- حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد
یعنی از وصل تواش نیست به جز باد به دست
2- مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت
به تماشای تو آشوب قیامت برخاست
3- اگر به سالی حافظ دری زند بگشای
که سال‌هاست که مشتاق روی چون مه ماست
4- از خَمِ ابرویِ توام، هیچ گشایشی نشد
وَه که در این خیالِ کَج، عمرِ عزیز شد تلف


0