شعرناب

تضاد و پارادوکس

بسم الله الرّحمن الرّحیم
هنگامی که در یک مصراع یا بیت، واژگانی به کار رود که به دلیل یا اعتباری، بر خلاف یکدیگر باشند، آرایه تضاد(طباق، تطبیق، تکافو) شکل می گیرد. سیاه و سفید، روز و شب، کم و زیاد، شادی و غم و ... همگی واژگان متضاد هستند.
اما تضاد را انواعی ست که در ادامه تشریح می گردد:
1. تضاد معنایی: در این نوع تضاد، برای مشخص کردن معنی لغات، از واژه ای استفاده می شود که در تقابل با آن قرار دارد. مثال:
-بگویم تا بداند دشمن و دوست
دشمن با دوست در تقابل و بنابراین در تضاد هستند.
-پایان شبِ سیه، سپید است
سیه با سپید در تقابل و بنابراین در تضاد است.
2. تضاد واژگانی: در این نوع تضاد، واژه متضاد تنها دارای پیشوند منفی ساز است. مثال:
با هوش و بی هوش، توانا و ناتوان، دارا و ندار و ...
3. تضاد ضمنی: در این نوع تضاد، در واقع دو واژه با هم تضاد ندارند، اما با گذشت زمان و کاربرد در محاورات عامیانه، آنها را متضاد می دانیم. مثال:
فیل و فنجان: اختلاف در اندازه دو چیز
قرمز و آبی: این دو رنگ هیچ تضادی با هم ندارند اما با توجه به رنگ پیراهن تیم های پایتخت، اگر در کوچه و بازار از هرکس بپرسید متضاد رنگ آبی چیست، می گوید قرمز.
4. تضاد مدرّج: مدرّج به معنی درجه درجه شدن است. برای حالاتی به کار می رود که بتوان آن را درجه بندی کرد. مثال:
گرم و سرد، داغ و یخ، کوتاه و بلند
5. تضاد مکانی: شامل دو بخش می شود: اول شامل جهت های جغرافیایی می شود. مثال:
شمال و جنوب، شرق و غرب، شمال شرقی و جنوب غربی
دوم شامل پدیده های طبیعی می شود.مثال:
دریا و ساحل، دریا و صحرا، جنگ و صحرا و ...
6. تضاد فعلی: در این تضاد، دو فعل که یکی حالت منفی دیگری ست به کار می رود. مثال:
دیدن و ندیدن، رفتن و ماندن، خوردن و نخوردن.
در این نوع تضاد دقت داشته باشید که گاهی محتوا به گونه ای می شود که دو فعل که در ظاهر در تضاد نیستند، متضاد تلقی شوند. برای مثال در ادبیات عرفانی همیشه پُرگویی مذموم بوده و پُر شنیدن ممدوح است. بنابراین گفتن و شنیدن نیز در تضاد قرار می گیرند.
7. تضاد نمادین: در این نوع تضاد، دو واژه هیچ تضاد ظاهری با هم ندارند؛ اما هر یک، نمادِ مفهومی است. برای مثال جغد و هما هر دو پرنده هستند و هیچ تضادی با هم ندارند، اما جغد نماد شومی و هما نماد بخت است. بنابراین در تضادّ نمادین با هم قرار دارند.
همچنین «سنگ» هیچ تضادی با «موم» ندارد. اما یکی نماد سختی و دیگری نماد نرمی است و از این لحاظ در تضاد نمادین با یکدیگر هستند.
8. تضاد مجازی و کنایی: در این نوع تضاد، باز هم دو واژه در تضاد ظاهری قرار ندارند، بلکه به واسطه اینکه هر کدام مجاز یا کنایه از مفهومی است، آن را متضاد می دانیم. مثال:
تو را صد بار گفتم من ولی یک بار نشنیدی
«صد بار» مجاز با علاقه عددیه و نماد کثرت است و «یک بار» مجاز با علاقه عددیه و نماد قلّت است. پس صد و یک در تضاد با هم هستند.
یا
یکی را به سر بنهد تاج بخت
یکی را به خاک اندر آرد ز تخت
مصراع اول کنایه از خوشبختی و مصراع دوم کنایه از بد بختی است و بنابراین در تضاد هستند.
متناقض نما(پارادوکس): اگر واژگان متضاد را در یک زمان به چیزی نسبت دهیم، حاصل، آرایه متنقاض نما یا پارادوکس خواهد بود. دقت کنید که دو واژه متضاد حتما باید در یک زمان بر چیزی عارض شوند. مثال:
دانای بی خِرَد را از عشق گفتم اما
گوشِ کَرَش شنید و راحت گذشت از ما
در بیت فوق «دانای بی خرد» ترکیب پارادوکسی است. یعنی همزمان با اینکه فردی داناست، بی خرد هم است. در مصراع دوم نیز «گوشِ کرش شنید» باز هم پارادوکس است. یعنی همزمان با اینکه گوشش کر است، می شنود.
اما اگر برای مثال بگوییم دانا، بعد از عاشق شدن، بی خرد شد، دیگر پارادوکس نیست. چون در یک زمان واقع نشده است. در این مفهوم، تنها تضاد میان دانا و بی خرد وجود دارد.
با تشریح آرایه های تضاد و پارادوکس، مهمترین مباحث صنایع بدیعی را مطرح نموده و به پایان رساندیم. امید است که در مجالی فراخ، به شرح صنایع بیانی بپردازم.


0