شعرناب

توانا امین شاعر کرد عراقی

توانا امین (توانا ئەمین / Twana Amin) با نام اصلی، "توانا جبار محمد امین"، شاعر، نویسنده، مترجم، کنشگر اجتماعی و فعال حامی حیوانات، کرد زبان، عراقی زاده‌ی ۱ نوامبر ۱۹۸۱ میلادی در سلیمانیه و اکنون ساکن استکهلم سوئد است.
او در سال ۲۰۰۳ جز هیئت تحریریه‌ی مجله‌ی ادبی تکست بوده و طی سال‌های ۲۰۰۵-۲۰۰۷ در وزارت روشنگری اقلیم کردستان، مدیریت عمومی برنامه‌های فرهنگی رادیو «نوا» را بر عهده داشته‌ است.
توانا امین در سال‌های ۲۰۰۷، ۲۰۰۸، ۲۰۱۰ و ۲۰۱۲ پنج بار جایزه‌ی بهترین داستان را در جشنواره‌ی گلاویژ، که بزرگ‌ترین فستیوال ادبی در اقلیم کردستان است، از آن خود کرده‌ است.
او همچنین در سال ۲۰۱۱ جایزه‌ی بهترین جوان سال را برای داستان از وزارت روشنگری اقلیم دریافت کرده‌ است.
توانا امین از سال ۱۹۹۹ به‌طور مرتب در روزنامه‌ها و سایت‌های معتبر ادبی و هنری کردی در زمین‌ی پژوهش، مقاله و نگارش داستان مشغول بوده‌ و هم‌ اکنون نیز سردبیری مجله‌ی کنسپت را که فصل‌نامه‌ای در حوزه‌ی اندیشه و نقد است عهده‌دار است.
▪کتاب‌شناسی:
توانا امین تاکنون چندین کتاب به چاپ رسانده است. آثار او عمدتاً به ادبیات داستانی، پژوهش و نقد ادبی پرداخته‌اند، از جمله:
- مروارید بی‌نظیر
- جولیا و دست‌نوشته‌های مولانا
- عشق را دوست دارم اما از زن گریزانم / برگردان اشعار حسین پناهی
- فاطمه
- تو از پنهان‌ترین لایه‌های قلبم بیرون آمدی / برگردان کتابی از تاگور
- پیامبر / برگردان کتاب جبران خلیل جبران
- دختری در تابلو / داستان، ۲۰۰۷
- قدم زدن با هم قدم زدن تنها / تحقیقات ادبی، ۲۰۰۸
- نوشتن و غربت / ۲۰۰۸
- سگی در آیینه / داستان، ۲۰۱۲
- پرواز در قفسی در باز / تحقیقات ادبی، ۲۰۰۸
- خدا در سر انسان / ۲۰۱۲
- سقوط / برگردان کتاب آلبر کامو، ۲۰۱۲
- صدای پای آب / برگردان کتاب سهراب سپهری، ۲۰۱۴
- بوف کور / برگردان کتاب صادق هدایت، ۲۰۱۵
- پیکر فرهاد / برگردان کتاب عباس معروفی، ۲۰۱۵
- خانه‌ی دوست / برگردان کتاب سهراب سپهری، ۲۰۱۵
و...
▪نمونه‌ی شعر:
(۱)
ئەم سەری ساڵ و بنی ساڵە درۆیە!
من ئەو ڕۆژەی
تۆ تەشریفی تێدا دەهێنی دەکەمە یەکەم ڕۆژی خۆمی،
مانگی خۆمی، ساڵی خۆم،
من ئێستا وەستاوم و چاوەڕێم
چاوەڕێی ساڵی «دووهەزار و تۆ»م.

شروع و پایان سال دروغ است!
من آن روزی را که تو در آن می‌آیی،
نخستین روزم،
نخستین ماهم،
نخستین سال‌ام می‌دانم،
اکنون منتظرم و چشم به راه،
چشم به راه سال "دو هزار تو".
(۲)
خۆشتم دەوێ و پەیوەستەم پێتەوە،
وەک پەیوەستی (هەمزە) بە سری (ئەلف)ـەوە!

دوستت دارم و وصلم به تو،
مانند اتصال "همزه" بر سر "الف"!
(۳)
هەندێک کەس لە واقعیدا وندەبن
لە خەیاڵدا بۆیان بگەڕێیت
کەچی من لە خەیاڵدا ونبووم
و لەسەر ڕێگەی واقیع سۆراغی خۆم دەکەم!...

عده‌ای در واقعیت گم شده‌اند و
در خیال باید پی‌شان گشت،
و من در خیال گم شده‌ام،
اما در واقعیت سراغ خود می‌گردم.
(۴)
گوتی ئەگر بمری و لەو دونیا پێت بڵێن:
یەک ڕستەمان لەبارەی ژیانەوە بۆ بڵێ، دەڵێی چی؟
وتم دەڵێم
هیوادارم جارێکی‌تر سوعبەتی وا بێتام لەگەڵ من نەکەنەوە!

مرا گفت: اگر بمیری و در دنیای دیگر بپرسند که،
جمله‌ای درباره‌ی زندگی بگو، چه خواهی گفت؟
گفتم:
- آرزو دارم چنین سوال بی‌جایی از من نکنند!.
(۵)
لە ئەلبوومی ژیانی هەمووماندا،
وێنەیەک هەیە،
که وێنەگەرەکەیمان
لە خۆمان خۆشتر ده‌وێت...!

میان آلبوم زندگی همه‌ی ما،
عکسی هست،
که عکاسش را
از خودمان بیشتر دوست داریم...!
(۶)
حەزم لە ماڵێکە پەنجەرەکانی گەورەبن؛
هەست دەکەم ئێمە دروستکراوین
تا تەماشا بکەین...

دوست دارم تمام خانه‌ها پنجره‌های بزرگی داشته باشند،
ایمان دارم که ما خلق شده‌ایم
تا از دیدنی‌های جهان لذت ببریم.
گردآوری و نگارش و برگردان اشعار:
#زانا_کوردستانی


0