شعرناب

*توقع*

با اولین گلایه، *توقع*؛ رقص‌کنان به دایره ارتباط راه می‌یابد و زیبایی، آرامش، حتی هدف رابطه را از تو می‌گیرد!
مثل رود جاری باش حوریا!
مثل رود جاری باش!...
*توقع* دشمن کینه‌توزی است که کمر ِ همت، به بَرهَم زدن ِ آرامش ِ درونت بسته.
گوهر وجودی‌ات در آرامش صیقل می‌یابد نه در همهمه و جنگ و جدال.
شاهزاده... دختره‌ی سر به زمین...
خواهشم از تو این است، اگر می‌بخشی... ببخش و رها کن!
ضعف، عدم اطمینان قلبی به نیروی برتر، تو را نیازمند *توقع* می‌کند.
*توقعی* که شعورش از بحث‌های بیهوده بالاتر نمی‌رود...
*توقع* این نابودگر پرتوقع را، با مهربانی ِ *بخشش بی‌هیچ چشم‌داشتی* با پنبه سر بِبُر سپس با شمشیر بُران ِ *توکل* به هزاران تکه کن!
این تنها راه ِ گریز از *توقع*، در بطن ِ رابطه‌هاست!
*شاهزاده*


0