شعرناب

اغراق(مبالغه،غُلُو)

بسم الله الرّحمن الرّحیم
در این مطلب قصد داریم با آرایه «اغراق(مبالغه یا غلو)» آشنا شویم. هنگامی که شاعر صفت یا حالتی را به صورت افراطی بیان کند، به گونه ای که مقبول مخاطب قرار گیرد، از این آرایه استفاده نموده است.
مبالغه: این توصیف افراطی اگر به گونه ای باشد که هم از نظر عقلی و هم از نظر عرفی(عادت)، ممکن باشد، شاعر از مبالغه استفاده کرده است. بنابراین عنصر خیال در این حالت، حداقلّ است.
دقت شود که ممکن بودن ملاک است نه مصداق داشتن. یعنی می گوییم ممکن است که آب حوض را با لیوان خالی کرد؛ اما اینکه کسی چنین کاری را انجام داده است یا خیر، ملاک نیست.
مثال:
اندرون با تو چنان انس گرفته‌ست مرا
که ملالم ز همه خلق جهان می‌آید
در این بیت سعدی بزرگ(علیه الرحمه) چنین بیان می دارد که انس با یار به اندازه ای بزرگ و عمیق است که از هر کسی غیر از او بیزار است. حالتی که شاعر مبالغه نمود، هم به لحاظ عقلی و هم به لحاظ عرفی ممکن است.
اغراق: اگر توصیف افراطی به گونه ای باشد که از نظر عقلی ممکن بوده اما به لحاظ عرفی(عادت) غیرممکن باشد، شاعر از اغراق بهره برده است.
مثال:
خروشید و جوشید و بر کَند خاک
ز سُمّش زمین شد همه، چاک چاک
فردوسی حکیم(علیه الرحمه) در این باره که «رخش(اسب رستم) مهیای تاختن است» چنین اغراق می کند که از بس رخش، سُم بر زمین کشید، تمام زمین چاک چاک شد. این تعبیر هرچند به لحاظ عقلی امکان پذیر است، اما به لحاظ عرفی و عادت غیرممکن است.
غُلُو: اگر توصیف افراطی به گونه ای باشد که به لحاظ عقلی و عرفی، غیر ممکن باشد، شاعر از غلو استفاده کرده است. عالی ترین مرتبه توصیف افراطی در این قسمت رقم می خورد. جایی که تخیل به اوج خود می رسد.
مثال:
ز سُمّ ستوران در آن پهن دشت
زمین شش شد و آسمان گشت هشت
در اینجا نیز شاعر کوفتن سمّ اسبان در هیاهوی نبرد و برخاستن خاک و غبار را آنقدر بزرگ نمایی می کند که گویی یک لایه از زمین کم شد و به آسمان اضافه شد. چنین تعبیری هم به لحاظ عقلی و هم به لحاظ عرفی، غیر ممکن است و غلو، به عالی ترین حالت ممکن به کار رفته است.
شود کوه آهن چو دریای آب
اگر بشنود نام افراسیاب
در این بیت نیز غلو، وجود دارد. تبدیل کوه آهن به دریای آب از نظر عقلی و عرفی، غیر ممکن است.
توضیح در خصوص این آرایه، بسیار مفصل تر از آن چیزی ست که تقدیم شد. اما پرهیز از اطاله کلام را واجب می دانم.


0