شعرناب

تمثیل، ارسال المثل، اسلوب معادله

بسم الله الرّحمن الرّحیم
به دلیل ارتباط تنگاتنگ سه آرایه «تمثیل» ، «ارسال المَثَل» و «اسلوب معادله»، بهتر است که در یک نگاه توضیح داده شود تا تفاوت آن بهتر نمایان گردد. نکته جالب این است خیلی ها به دقائقِ تفاوت آفرینِ این سه آرایه عنایت نداشته و یا آنها را معادل می دانند و یا اگر قائل به تفاوت باشند، نمی توانند مثال های متناسبی بیاورند.
تمثیل که زیربنای دو آرایه دیگر است به این معناست که شاعر برای توضیحِ بیشترِ مطلبِ مدّ نظر خود و بدیهی سازی آن در ذهن مخاطب، مثالی ملموس می آورد.
مثال: دیدار یار غایب، دانی چه ذوق دارد؟
ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد
نقداً از توضیح تمثیل به کار رفته در این بیت می گذرم. بعد از تشریح ارسال المثل و اسلوب معادله، تشریح خواهد شد.
ارسال المثل همان تمثیل است؛ اما یک تفاوت عمده دارد. این که اگر تمثیل به کار رفته در بیت، ضرب المثل باشد، آنگاه می گوییم آرایه ارسال المثل شکل گرفته است. بنابراین، ارسال المثل نوعی تمثیل است اما تمثیل الزاماً ارسال المثل نیست.
مثال: من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش
«هر کسی آن درود عاقبت کار که کِشت»
در این بیت برای تبیین مفهوم نظام پاداش و جزا، تمثیلی آورده شده که ضرب المثل نیز است. بنابراین آرایه ارسال المثل در این بیت وجود دارد.
اسلوب معادله هم در حقیقت نوعی تمثیل است. تنها تفاوتی که دارد، به لحاظ ظاهری است. «معادله» در باب «مفاعله» است. در زبان عربی این باب، صورتی دو وجهی با قدرت یکسان دارد. یعنی وقتی می گوییم «مقاتله» یعنی بدون اینکه یک طرف بر طرف دیگر برتری داشته باشد(قدرت یکسان)، هر دو طرف(دو وجهی) مشغولِ جنگ شدند. وقتی می گوییم «مباحثه» یعنی هر دوطرف، مشغول بحث شده اند. بنابراین وقتی می گوییم «معادله» باید دو طرف بیت، به لحاظ ارزشی یکسان باشند. بنابراین اگر جای دو مصراع را عوض کنیم، خللی در معنا پدیدار نخواهد شد.
مثال: دود اگر بالا نشینَد کسر شأنِ شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است
بیت فوق را به دو شکل می خوانیم:
1- همانگونه که ارزش ابرو از چشم کمتر است، ارزش دود هم از آتش کمتر است.
2- همانگونه که ارزش دود از آتش کمتر است، ارزش ابرو هم از چشم کمتر است.
بنابراین می بینیم که دو مصراع این بیت هیچ تقدّم و تأخّری نسبت به یکدیگر ندارند و به راحتی می توان جایشان را عوض کرد.
اما در بیت: دیدار یار غایب، دانی چه ذوق دارد؟
ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد
در این بیت اما نمی توانیم بگوییم:« همانگونه که دیدارِ یار غایب دانی چه ذوق دارد، ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد». بنابراین در این بیت که از مثالی بسیار بدیهی برای بیان ذوق دیدار یار استفاده شده، اسلوب معادله ای شکل نگرفته و همچنین چون ضرب المثلی به کار نرفته، ارسال المثل هم صورت نگرفته است. تنها تمثیل است.
امیدوارم توانسته باشم تفاوت اینها را روشن کنم.
به امید خدا در پست بعدی درخصوص آرایه تضمین عرائضی تقدیم خواهد و تفاوت آن با ارسال المثل مشخص خواهد شد.
اما سؤال مهم:
ضرب المثل « گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی » را در نظر بگیرید. بی شک این ضرب المثل، مصراعی از یک بیت است. شاعری که اولین بار این مفهوم را در شعر به کار گرفته است، آیا صرفاً از تمثیل استفاده نموده و یا از ارسال المثل بهره جسته است؟


0