شعرناب

آواره ی ساحلها،آواره ی دریاها

تا ساحل است،دریا کوچک است
تا دریا وسیع تر میشود،آن ساحلش؛ کوچک است
من ندانم ساحل و دریا،کدامش کوچک است
هر چه کوچک میشود،آن دگر ؛افزون میشود
من ندانم،فرق چیست!؟
این نکوهش کنم یا آن دگر!
ذات ،بزرگتر؛گر شود
دل فزون است از وسعتی
از خصلتی اندرون،هر چه دارد ؛خواستنی
اینگونه ساحل هم بشو یا که هم دریا هم بشو
ولی هر چه میخواهی در دلت،خواه با عشق؛وسعتی


0